- ادانی
- نزدیکان و فامیل
معنی ادانی - جستجوی لغت در جدول جو
- ادانی
- نقاط نزدیک مثلاً اقاصی و ادانی، نزدیکان، فرودستان،
برای مثال تو آنی که خواهند اجرام گردون / که در مجلس تو بوند از ادانی (عنصری - ۲۸۰)
- ادانی ((اِ))
- نزدیکان، نزدیک ترها، عوام، از طبقات پست
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شادی، شادمانی، خوشحالی
عدم معرفت بی اطلاعی جهل: نیکنامی خواهی ای دل، بابدان صحبت مدار خودپسندی جان من، برهان نادانی بود
جهل، نادان بودن
Ignorance
ignorância
ignorancia
ignorancja
невежество
неуцтво
onwetendheid
Unwissenheit
ignorance
ignoranza
अज्ञानता
অজ্ঞতা
ujinga
בּוּרוּת
kebodohan
ความไม่รู้
جہالت
کسی که ناز بسیار کند کسی که بیشترکراهت و خشم به تصنع آرد
فرومایگی، وام دهی ارختن (محکومیت)
منسوب به اداره وابسته به اداره: کارهای اداری، عضو اداره آنکه در اداره کار میکند کارمند اداره یا امور اداری. قسمتی از امور عمومی است که مربوط به اداره نمودن افراد مردم و اجرا روز مره قوانین است و نشانه آن ارتباط دایم ماء موران دولت با مردم می باشد
پنیرمایه مایه پنیر از دانه های گیاهی
گوش گنده بزرگ گوش بلبله گوش
اوارى