جمع واژۀ خصین، جغرافیون عرب این نام را اکثر بمحیط کبیر و گاه بدریای سفید (مدیترانه) داده اند. (قاموس الاعلام ترکی). - دریای اخضر، مجازاً آسمان: دریای اخضر فلک و کشتی هلال هستند غرق نعمت حاجی قوام ما. حافظ. - ، یکی از شعب خمسۀ بحرالهند
جَمعِ واژۀ خصین، جغرافیون عرب این نام را اکثر بمحیط کبیر و گاه بدریای سفید (مدیترانه) داده اند. (قاموس الاعلام ترکی). - دریای اخضر، مجازاً آسمان: دریای اخضر فلک و کشتی هلال هستند غرق نعمت حاجی قوام ما. حافظ. - ، یکی از شعب خمسۀ بحرالهند
اغن ّ. منگان. آنکه در آواز وی غنه باشد. آنکه به بینی سخن گوید. که سخن در بینی گوید. که سخن به بینی گوید. (مهذب الاسماء). در بینی سخن کننده. مؤنث: خنّاء. ج، خن ّ
اَغَن ّ. مَنگان. آنکه در آواز وی غنه باشد. آنکه به بینی سخن گوید. که سخن در بینی گوید. که سخن به بینی گوید. (مهذب الاسماء). در بینی سخن کننده. مؤنث: خَنّاء. ج، خُن ّ
سدوسی. تابعی است. تابعی در سنت اسلامی به شخصی گفته می شود که در عصر پس از پیامبر اسلام زندگی کرده و از صحابه – کسانی که پیامبر را دیده اند – علم و دین آموخته است. اگرچه تابعی پیامبر را ندیده است، اما پیوند او با صحابه سبب شده است که در زنجیره ناقلان حدیث جایگاه بالایی داشته باشد. علمای علم رجال و حدیث معمولاً تابعین را به سه دسته تقسیم می کنند: کبیر، وسط و صغیر، بسته به اینکه با کدام طبقه از صحابه دیدار داشته اند. جدّ ادهم بن محرز شاعر تابعی فارسی است
سدوسی. تابعی است. تابعی در سنت اسلامی به شخصی گفته می شود که در عصر پس از پیامبر اسلام زندگی کرده و از صحابه – کسانی که پیامبر را دیده اند – علم و دین آموخته است. اگرچه تابعی پیامبر را ندیده است، اما پیوند او با صحابه سبب شده است که در زنجیره ناقلان حدیث جایگاه بالایی داشته باشد. علمای علم رجال و حدیث معمولاً تابعین را به سه دسته تقسیم می کنند: کبیر، وسط و صغیر، بسته به اینکه با کدام طبقه از صحابه دیدار داشته اند. جدّ ادهم بن محرز شاعر تابعی فارسی است
نعت تفضیلی از خصب. فراخ تر. ارهم. امرع. - امثال: اخصب من صبیحه لیلهالظلمه، وذلک انّه اصابت النّاس ببغداد لیله ریح جأت بما لم تأت به قطّ و ذلک فی ایّام المهدی فالقی ساجداً و هویقول اللهم ّ احفظنا واحفظ فینا نبیک صلّی اﷲ علیه وآله و لاتشمت بنا اعدأنا من الامم و ان کنت یا رب ّ اخذت النّاس بذنبی فهذه ناصیتی بیدک فارحمنا یا ارحم الراحمین. فی دعاء کبیر حفظ منه. هذا! فلما اصبح تصدّق بالف الف درهم و اعتق ماءه رقبه و احج ّ مائه رجل ففعل مثل ذلک جل ّ قوّاده و بطانته والخیزران و من اشبه هؤلاء فکان النّاس بعد ذلک اذا ذکروا الخصب قالوا اخصب من صبیحه لیلهالظلمه. (مجمع الامثال میدانی)
نعت تفضیلی از خِصب. فراخ تر. اَرْهَم. اَمرَع. - امثال: اخصب من صبیحه لیلهالظلَمه، وذلک انّه اصابت النّاس ببغداد لیله ریح جأت بما لم تأت به قطّ و ذلک فی ایّام المهدی فالقی ساجداً و هویقول اللهم ّ احفظنا واحفظ فینا نبیک صلّی اﷲ علیه وآله و لاتشمت بنا اعدأنا من الامم و ان کنت یا رب ّ اخذت َ النّاس بذنبی فهذه ناصیتی بیدک فارحمنا یا ارحم الراحمین. فی دعاء کبیر حفظ منه. هذا! فلما اصبح تَصَدّق بالف الف درهم و اعتق ماءه رقبه و احج ّ مائه رجل ففعل مثل ذلک جُل ّ قوّاده و بطانته والخیزران و من اشبه هؤلاء فکان النّاس بعد ذلک اذا ذکروا الخصب قالوا اخصب من صبیحه لیلهالظلمه. (مجمع الامثال میدانی)
ویژه تر گزیده تر خاص تر مخصوص تر ویژه تر گزیده تر. خالص کردن ویژه کردن ویژه داشتن بی آمیغ گردانیدن، دوستی خالص داشتن خلوص نیت داشتن عقیده پاک داشتن ارادت صادق داشتن، آن است که سالک در عمل خود شاهدی جز خدا نطلبد. فضیل بن عیاض گفته: (ترک عملی بخاطر مردم (ریا) و بجاآوردن بخاطرآنان (شرک) است و (اخص) خص یافتن ازین دو است. توضیح فرق اخص و صدق. صدق اصل است و خص فرع و تابع آن، اخص پس از دخول در عمل شروع میشود. یا طبق اخص. پاکی نیت و ارادت صادقانه: (هر چه داشت در طبق اخص نهاد و به وی تقدیم کرد) یعنی با کمال خلوص نیت و دلبستگی صادقانه هر چه داشت در اختیار او گذاشت. یا اخص عمل. پاکدلی در کار. یا کلمه اخص. اله االله
ویژه تر گزیده تر خاص تر مخصوص تر ویژه تر گزیده تر. خالص کردن ویژه کردن ویژه داشتن بی آمیغ گردانیدن، دوستی خالص داشتن خلوص نیت داشتن عقیده پاک داشتن ارادت صادق داشتن، آن است که سالک در عمل خود شاهدی جز خدا نطلبد. فضیل بن عیاض گفته: (ترک عملی بخاطر مردم (ریا) و بجاآوردن بخاطرآنان (شرک) است و (اخص) خص یافتن ازین دو است. توضیح فرق اخص و صدق. صدق اصل است و خص فرع و تابع آن، اخص پس از دخول در عمل شروع میشود. یا طبق اخص. پاکی نیت و ارادت صادقانه: (هر چه داشت در طبق اخص نهاد و به وی تقدیم کرد) یعنی با کمال خلوص نیت و دلبستگی صادقانه هر چه داشت در اختیار او گذاشت. یا اخص عمل. پاکدلی در کار. یا کلمه اخص. اله االله