- اخراجی
- رانده پزداک منسوب به اخراج اخراج شده: اخراجی چشم ماست هر جا آبی است. (سودایی)
معنی اخراجی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بلغت مغولی، میراخور، طویله دار، مهتر
اختاچی، اخته چی، میرآخور، طویله دار، مهتر، ستوربان
جمع خرج، خراج بیرون کردن بیرون کردن
راندن، کنارگزاری، بیرون کردن، بیرون فرستادن، برونکرد
بیرون کردن کسی از محل کارش، بیرون کردن، کسی که از جایی بیرون شده باشد، اخراج شده، هزینه، خرج
Deportation, Ejection, Eviction
депортация , выброс , выселение
Deportation, Ausstoß, Räumung
депортація , викид , виселення
deportacja, wyrzucenie, eksmisja
驱逐 , 排放
deportação, expulsão, despejo
deportazione, espulsione, sfratto
deportación, expulsión, desalojo
déportation, expulsion
deportatie, uitsluiting, uitzetting
การเนรเทศ , การขับไล่
deportasi, pemecatan, pengusiran
إداريًّا , بيوروقراطيٌّ , استمرارٌ
निर्वासन , निष्कासन
גירוש
追放 , 放出 , 立ち退き
추방 , 방출 , 퇴거
sürgün, atılma, tahliye
uhamisho, kutolewa, kufukuzwa
বিতাড়ন , উচ্ছেদ
جلاوطنی , اخراج
کاربستی پساختیک منسوب به اجرا آنچه در اجرا میاید آنچه به اجرا پیوستگی دارد
ترکی ستوربان میرآخور طویله دار مهتر ستوربان
منسوب به اخبار کسی که حکایت ها و قصه ها و داستانها را روایت کند محدث اثری مقابل اصولی، در اصطح فقیهان شیعه کسی را گویند که فقط بظاهر حدیث ها تمسک کند و بدلیل های عقلی روی نیاورد، در اصطح ابن الندیم (صاحب الفهرست) و زمان او تاریخ نویس عالم به تاریخ و ترجمه احوال، منسوب به فرقه اخباریان. منسوب به اخبار یا مضارع اخباری. فعل مضارعی که وجه صرفی آن دلت کند بر حدوث کار بطریق خبر و قطع و یقین: (میشوم میخواهم میروم) یا وجه اخباری. یکی از وجه های شش گانه در صرف فعلها و آن این است که کار را بطور قطع و یقین بیان نماید: (میروم رفتم خواهم رفت)
پول گذران هزینه زندگی، جمع اخراج. اخراجها، وجه معاش وجه گذران خرجی هزینه، آنچه از شهر یا کشوری از کای بازرگانی و جز آن بیرون برند صادرات، مالیات غیر مستمر بیش از میزان عادی یا اخراجات دیوانی. مالیاتی که برای مصارف دیوانی وصول میشود
من درآوردی، پیش خودی
چادر نادوخته که حاجیان پوشند، قسمی سجاده از پنبه با نقشهای کبود بر زمینه سپید گستردنی کوچک و غالبا با زمینه سپید و گلهای آبی که چون سجاده بر آن نماز گذارند جانماز مصلی