صاحب بچۀ توانا شدن آهوی ماده. (منتهی الارب). صاحب بچۀ توانا شدن ماده آهو. (فرهنگ خطی). و در اقرب الموارد آمده است: اشدنت الظبیه، شدن ولدها. و ذیل ’شدن’ آرد: شدن الظبی و جمیع ولد ذوات الظلف و الخف و الحافر شدوناً، قوی و ترعرع و استغنی عن امه. و در فرهنگ خطی این معنی بدین سان آمده است: بزرگ بچه شدن آهوی ماده چنانکه احتیاج به شیر دادن بچه نداشته باشد
صاحب بچۀ توانا شدن آهوی ماده. (منتهی الارب). صاحب بچۀ توانا شدن ماده آهو. (فرهنگ خطی). و در اقرب الموارد آمده است: اشدنت الظبیه، شَدَن َ ولدها. و ذیل ’شدن’ آرد: شَدَن َ الظبی و جمیعُ وَلَد ذوات الظلف و الخف و الحافر شُدوناً، قوی و ترعرع و استغنی عن امه. و در فرهنگ خطی این معنی بدین سان آمده است: بزرگ بچه شدن آهوی ماده چنانکه احتیاج به شیر دادن بچه نداشته باشد
مؤلف مجمل التواریخ والقصص آنرا در ضمن نام های نواحی اقلیم خامس چنین یاد کند: و آذربادگان و ارمنیه و بردعه و اردان و اخلاط. و در اعلاق النفیسه ارزن، اردن آمده. (مجمل التواریخ ص 480 متن و حاشیه)
مؤلف مجمل التواریخ والقصص آنرا در ضمن نام های نواحی اقلیم خامس چنین یاد کند: و آذربادگان و ارمنیه و بردعه و اردان و اخلاط. و در اعلاق النفیسه ارزن، اردن آمده. (مجمل التواریخ ص 480 متن و حاشیه)
جمع واژۀ اخ. برادران. دوستان. برادرخواندگان: بدان ای پدر کان جوانان من که هستند همزاد و اخوان من ز خانه مرا چون بدشت آختند برهنه بچاهم درانداختند. شمسی (یوسف و زلیخا). اخوان بفتح بدین معنی خطاست. (غیاث اللغات)
جَمعِ واژۀ اَخ. برادران. دوستان. برادرخواندگان: بدان ای پدر کان جوانان من که هستند همزاد و اخوان من ز خانه مرا چون بدشت آختند برهنه بچاهم درانداختند. شمسی (یوسف و زلیخا). اخوان بفتح بدین معنی خطاست. (غیاث اللغات)
موضعی بین کشم و قلعۀ ظفر (در ولایت بدخشان)، در حاشیۀ تاریخ شاهی بنقل از اکبرنامه آمده است ’: رای جهان آرای بر آن قرار گرفت که بجهت مزید سرانجام مهام بدخشان و آسودگی سپاه و رعیت، قشلاق، درقلعۀ ظفر واقع شود، به این عزیمت صائب متوجه آن حدود شدند چون بموضع شاخدان (که مابین کشم و قلعۀ ظفر است) نزول اجلال شد مزاج صحت امتزاج آن حضرت از مرکز اعتدال فی الجمله منحرف شد’، (تاریخ شاهی چ کلکته حاشیۀ ص 314)
موضعی بین کشم و قلعۀ ظفر (در ولایت بدخشان)، در حاشیۀ تاریخ شاهی بنقل از اکبرنامه آمده است ’: رای جهان آرای بر آن قرار گرفت که بجهت مزید سرانجام مهام بدخشان و آسودگی سپاه و رعیت، قشلاق، درقلعۀ ظفر واقع شود، به این عزیمت صائب متوجه آن حدود شدند چون بموضع شاخدان (که مابین کشم و قلعۀ ظفر است) نزول اجلال شد مزاج صحت امتزاج آن حضرت از مرکز اعتدال فی الجمله منحرف شد’، (تاریخ شاهی چ کلکته حاشیۀ ص 314)
جمع اخ، برادران از یک پدر و مادر تثنیه اخ دو برادر، در فارسی غالبا بخطا بجای اخوان یعنی برادران بکار برند، جمع اخ برادران دوستان برادر خواندگان. یا اخوان سلطنت. برادران شاه. یا اخوان صدق. یاران راستین. یا اخوان صفا. یاران یکدل و یک جهت، درویشان هم مسلک، اخوان الصفا
جمع اخ، برادران از یک پدر و مادر تثنیه اخ دو برادر، در فارسی غالبا بخطا بجای اخوان یعنی برادران بکار برند، جمع اخ برادران دوستان برادر خواندگان. یا اخوان سلطنت. برادران شاه. یا اخوان صدق. یاران راستین. یا اخوان صفا. یاران یکدل و یک جهت، درویشان هم مسلک، اخوان الصفا