- اختلاف
- یوتاری پادیاری، نا سازگاری، ستیزه، جانشینی، شکم روش عدم موافقت، ناسازگاری، با یکدیگر خلاف کردن، نزاع، مشاجره
معنی اختلاف - جستجوی لغت در جدول جو
- اختلاف
- ناهمگونی، ناسازگاری، ناجور بودن، دوگانگی، ناهمسانی
- اختلاف
- با یکدیگر خلاف کردن، مخالف شدن، ناسازگاری داشتن، ناجور بودن، ناسازگاری، رفت و آمد
- اختلاف ((اِ تِ))
- با یکدیگر ناسازگاری کردن، نزاع کردن، تغییر مکان ظاهری ستاره
- اختلاف
- Confliction
- اختلاف
- конфликт
- اختلاف
- Konflikt
- اختلاف
- конфлікт
- اختلاف
- konflikt
- اختلاف
- conflito
- اختلاف
- conflitto
- اختلاف
- conflicto
- اختلاف
- conflit
- اختلاف
- conflict
- اختلاف
- ความขัดแย้ง
- اختلاف
- konflik
- اختلاف
- إختياريٌّ
- اختلاف
- संघर्ष
- اختلاف
- סִתְרוּג
- اختلاف
- mgogoro
- اختلاف
- تنازعہ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فریب دادن، راز شنیدن درهم برهمی به هم ریختگی
خوی گیری، دروغبافی
گرفتن مال کسی، طلاق زن بدون مهریه
آمچ آمیزش درآمیختگی خلیس، شوریدگی، همگمی آمیخته شدن، درهم شدن
کیسه بری زود دوزی تر دستی پنهان ربایی، ستوده گویی دزدی کردن
جهش اندام، پریدن پلک، بیرون کشیدن، تنش اندام جستن اندام
زبانبازی زبانفریبی
دزدگوشی (استراق سمع)، ربودن تند ربودن ربودن همچون برق، استراق سمع کردن (شیطان)، خیر ه کردن چشم
به هم چسباندن، برهم نهادن