جدول جو
جدول جو

معنی اخترام - جستجوی لغت در جدول جو

اخترام
از ریشه درآوردن، بریدن
تصویری از اخترام
تصویر اخترام
فرهنگ فارسی عمید
اخترام
(عَ)
اقتطاع. (زوزنی). استیصال. بریدن.
لغت نامه دهخدا
اخترام
از بیخ و بن برکندن
تصویری از اخترام
تصویر اخترام
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از احترام
تصویر احترام
(دخترانه)
بزرگ داشتن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اختراق
تصویر اختراق
دریده شدن، پاره شدن، گذشتن و رفتن، از غلاف درآمدن شمشیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احترام
تصویر احترام
رفتاری که نشان دهندۀ بزرگداشت و گرامی داشتن کسی است، حرمت داشتن، گرامی بودن
احترامات فائقه: احترامات بیشتر و بهتر. معمولاً در ذیل نامه ها نوشته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختتام
تصویر اختتام
به پایان رساندن، ختم کردن، خاتمه دادن، خاتمه، پایان
فرهنگ فارسی عمید
وسیله یا چیزی تازه و بی نظیر و بدون نمونۀ قبلی که قبلاً شخصی نظیر آن را نساخته باشد، ساختن چیزی یا پدید آوردن روشی که پیش تر مانند آن دیده نشده باشد، خلق کردن، آفریدن، پدید آوردن چیز نو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختصام
تصویر اختصام
با هم دشمنی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احترام
تصویر احترام
حرمت داشتن، پاس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افترام
تصویر افترام
لته نهادن (لته فرامه زنان به هنگام دشتانی در زهار گذراند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختتام
تصویر اختتام
خاتمه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختدام
تصویر اختدام
چاکر گرفتن، پرشک خواستن (پرشک خدمت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختراز
تصویر اختراز
به هم وادوختن چشم زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختراش
تصویر اختراش
هم خراشی: خراشیدن همدیگر را، پیشه گری، به زورخواهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختراط
تصویر اختراط
شمشیر کشی شمشیر از نیام بر کشیدن پافشاری در گریه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
شکافتن، بریدن، آفریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختراق
تصویر اختراق
پاره شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختصام
تصویر اختصام
دشمنی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختمام
تصویر اختمام
چاه روبی، خانه روبی خانه تکانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجترام
تصویر اجترام
خرما کنی بار خرما بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختتام
تصویر اختتام
((اِ تِ))
به پایان بردن، تمام کردن، پایان، ختم، آخرکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احترام
تصویر احترام
((اِ تِ))
حرمت گذاشتن، بزرگ داشتن، حرمت، بزرگداشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختصام
تصویر اختصام
((اِ تِ))
خصومت ورزیدن، پیکار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
((اِ تِ))
آفریدن، ایجاد کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختتام
تصویر اختتام
پایان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
نوآوری، نخست سازی، برساخته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احترام
تصویر احترام
پاس، ارج، سنایش، بزرگداری، بزرگ داشت، شکوهیدن، آزرمیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
Invention
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از احترام
تصویر احترام
Regard, Deference, Respectability, Respectfulness, Reverence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
изобретение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از احترام
تصویر احترام
уважение , одинаковость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
Erfindung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از احترام
تصویر احترام
Ehrerbietung, Achtung, (DE) Respektabilität, (DE) Respekt, (DE) Ehrfurcht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اختراع
تصویر اختراع
винахід
دیکشنری فارسی به اوکراینی