- احوالات
- در فارسی احوال را به گونه تک (مفرد) به کار می برند و آن را با) ات (بسیار می کنند چگونگی ها کار و بارها جاورها حالتها، چگونگیها
معنی احوالات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیوستگی ها ناجدایی ها همبندیها، جمع اتصال. پیوستنها پیوستگیها، مقارنه یا اقتران و مقابله یا استقبال نیرین یا کوکبی با شمس، ممازجات کاینات
جمع احسان
مارش ها، جمع احساس
چاره گری ها
شدنی ها، به شمارآمده ها
جمع اشغال
جمع اشکال
سهش ها
جمع افضال
جمع اکمال
جمع انحلال
جمع اهمال
جمع ایوان، از پارسی کاخ ها ایوان ها
جمع حواله
جمع تحویل انقلابات، تغییرات، تبدیلات
جمع اتصال، پیوستن ها، پیوستگی ها، مقارنه یا اقتران و مقابله یا استقبال نیرین یا کوکبی با شمس، کاینات جو
شاخه ای از علم ریاضی که در آن احتمال وقوع پیشامدهای تصادفی بررسی می شود
نمک اسید اکسالیک
Emotions, Pathos, Sensibilities, Sentiments
эмоции , пафос , чувствительность , чувства
Emotionen, Pathos, Empfindlichkeiten, Gefühle
емоції , пафос , чутливість , почуття
emocje, patos, wrażliwości, uczucia
情感 , 感染力 , 敏感性
emoções, pathos, sensibilidades, sentimentos
emozioni, pathos, sensibilità, sentimenti
emociones, patetismo, sensibilidades, sentimientos
émotions, pathos, sensibilités, sentiments
emoties, pathetiek, gevoeligheden, gevoelens
อารมณ์ , ความรู้สึกสะเทือนใจ , ความไวต่อความรู้สึก , ความรู้สึกต่าง ๆ
emosi, kepiluan, kepekaan, perasaan
يجدّد , منشّطٌ , اختراعٌ , سجّل اختراعًا
भावनाएँ , करूणा , संवेदनशीलता , भावनाएं
רגשות , פַּתוֹס , רְגִישׁוּיוֹת , תְּחוּשׁוֹת