جدول جو
جدول جو

معنی احشویرش - جستجوی لغت در جدول جو

احشویرش
(اَ شَ رُ)
مبدل اخشویرش، نام خشیارشا، پادشاه هخامنشی بزبان عبری و آن را خسرو ترجمه کرده اند: و سبب آن است که... وزیر احشویرش ای خسرو، بدرای بوده است به ایشان (به جهودان) . (التفهیم بیرونی). رجوع به خشیارشا شود، احصاد زرع، بهنگام درو رسیدن کشت و به درو آمدن. (منتهی الارب). به درو آمدن کشت. (زوزنی) (تاج المصادر)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارشویر
تصویر ارشویر
(پسرانه)
نام یکی از پادشاهان اشکانی
فرهنگ نامهای ایرانی
(اَ خَ رُ)
ابن دارا و هو خسرو الاول. (آثارالباقیه). اخش ورش بن کیرش بن جاماسپ. (طبری). اخشیروش بن داریوش. (ابوالفرج بن العبری). خشیارشا پسر داریوش بزرگ. رجوع به خشیارشا و ایران باستان ج 1 ص 698، 897، 898، 903، 947، 953 و مجمل التواریخ والقصص ص 214 و 438 و قاموس کتاب مقدس شود
لغت نامه دهخدا
ابن الندیم در الفهرست این نام را به یکی از کتب تورات داده و آن را مرادف مجله آورده است. ملا احمد نراقی کتاب ’استرومردخای’ تورات را ’مکلت’ مینامد که صورت دیگر مجله است. و از اینرو ظاهر است که ’حشوارش’ صورتی از کلمه خشیارشاه، شاهنشاه هخامنشی ایران و ناجی یهود است و حشوارش که نام قدیم این کتاب نزد یهود می باشد مأخوذ از خشیارشاه است و مراد ابن الندیم نیز از حشوارش همان کتاب استرومردخاست و اهاسوروس یا آسااروس لاتینی شدۀ نام این کتاب نیز همان مصحف نام خشایارشا می باشد. رجوع به ’مجله’ و ’مگلت’ و هزوارش شود
لغت نامه دهخدا
(اَ رُ)
خشایارشا. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه (ص 89) در فهرست ملوک کلدانی نام خشیارشای اول را ’احشیرش’ با حاء مهمله آورده ولی ابوالفرج بن العبری نام خشیارشای دوم را ’اخشیرش الثانی’ یاد کرده است. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 953 و رجوع به خشیارشا... و اخشیروش شود
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
بر وزن پریوش بلغت ژند و پاژند مقداری از گناهان. (ناظم الاطباء) (برهان) (انجمن آرا) (هفت قلزم) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا