- احساسات
مارش ها، جمع احساس
معنی احساسات - جستجوی لغت در جدول جو
- احساسات
سهش ها
- احساسات
مشاعر
- احساسات
Emotions, Pathos, Sensibilities, Sentiments
- احساسات
émotions, pathos, sensibilités, sentiments
- احساسات
emozioni, pathos, sensibilità, sentimenti
- احساسات
эмоции , пафос , чувствительность , чувства
- احساسات
Emotionen, Pathos, Empfindlichkeiten, Gefühle
- احساسات
емоції , пафос , чутливість , почуття
- احساسات
emocje, patos, wrażliwości, uczucia
- احساسات
情感 , 感染力 , 敏感性
- احساسات
emoções, pathos, sensibilidades, sentimentos
- احساسات
جذبات , جذباتیت , احساسات
- احساسات
احساسات
- احساسات
emociones, patetismo, sensibilidades, sentimientos
- احساسات
অনুভূতি , করুণা , সংবেদনশীলতা , অনুভূতিসমূহ
- احساسات
hisia, huruma
- احساسات
duygular, duygusallık, duyarlılıklar
- احساسات
감정들 , 비애 , 감수성
- احساسات
רגשות , פַּתוֹס , רְגִישׁוּיוֹת , תְּחוּשׁוֹת
- احساسات
भावनाएँ , करूणा , संवेदनशीलता , भावनाएं
- احساسات
emosi, kepiluan, kepekaan, perasaan
- احساسات
อารมณ์ , ความรู้สึกสะเทือนใจ , ความไวต่อความรู้สึก , ความรู้สึกต่าง ๆ
- احساسات
emoties, pathetiek, gevoeligheden, gevoelens
- احساسات
感情 , 悲哀 , 感受性
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جوشی شورمند منسوب به احساسات وابسته به احساسات، کسی که پیشامدها زود بروی اثر میگذارد و او را بهیجان میاورد و بیشتر دستخوش اثر حواس خود است تا عقل و نیروی سنجش شخص حساس
شهر روبی (در زمان قاجار نام سازمانی بوده در شهرداری)، جمع احتساب یا اداره احتسابات. در عهد قاجاریه و اوایل عهد پهلوی اداره تنظیف خیابانها
در فارسی احوال را به گونه تک (مفرد) به کار می برند و آن را با) ات (بسیار می کنند چگونگی ها کار و بارها جاورها حالتها، چگونگیها
جمع محسوسه، سهشی ها سهشیان دشستگان مرغوا ها جمع محسوسه (محسوس) اموری که بحواس ظاهره ادراک شوند و آنها شامل پنج قسمند: مذوقات مشمومات ملموسات مبصرات مسموعات: و نیز همه حسها محسوسات خود را باز یک حس عام مرهمه را دهند یا نه
پراحساس، پرهیجان، حساس، رقیق القلب، سریع التاثر، عاطفی، هیجانزده