جدول جو
جدول جو

معنی احزیا - جستجوی لغت در جدول جو

احزیا(اَ)
هشتمین ملوک اسرائیل، پسر احاب. او پادشاهی ظالم و مشرک و بزمان الیاس نبی میزیست. جلوس او در 897 قبل از میلاد بود.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از احیا
تصویر احیا
(پسرانه)
زندگان، نامی برای شبهای نوزدهم بیست و یکم و بیست وسوم ماه رمضان، در اصل احیاء
فرهنگ نامهای ایرانی
(اِ)
آلنسو د... شاعر و جنگجوی اسپانیائی. گویندۀ قصیدۀ ارکانا. متولد در مادرید (1533- 1596 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
موضعی است
لغت نامه دهخدا
(اِ)
احادیا. بیونانی افعی است. (فهرست مخزن الأدویه). و در تحفۀ حکیم مؤمن احیدیا و احادیا آمده است
لغت نامه دهخدا
(اَحْ)
بشرم تر.
- امثال:
احیا من بکر.
احیا من فتاه.
احیا من مخدره.
احیا من هدی.
اخیلیه درباره توبه ابن الحمیر گوید:
فتی کان احیا من فتاه حییه
و اجراء من لیث بخفان خادر.
(مجمعالأمثال میدانی).
، احیان ابل، خداوند وقت دوشیدن شتر ماده گردیدن، یا خداوند وقت آگاه گردانیدن برای دوشیده گردیدن آنان، رسیدن بوقت آنچه میخواهند کردن: احین القوم، حان لهم ما حاولوه، هلاک کردن: احانه اﷲ
لغت نامه دهخدا
به معنی کسی که خداوند او را خلق کرده است، وی خواهرزادۀ داود و برادر ایوب است، که به کم همتی مشهور بود و یکی از سی نفر شجاعان داود بشمار میرفت که ’آب نیر’ و برادر جنگ جبعون بقتل رسانید. (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از احیا
تصویر احیا
جمع حی، زندگان، قبیله ها، خاندانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احیا
تصویر احیا
کاهش
فرهنگ واژه فارسی سره
زنده سازی، تهجد، شب زنده داری، مساهرت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از احیا
تصویر احیا
إحياءٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از احیا
تصویر احیا
Reanimation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از احیا
تصویر احیا
réanimation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از احیا
تصویر احیا
蘇生
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از احیا
تصویر احیا
реанимация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از احیا
تصویر احیا
احیاء
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از احیا
تصویر احیا
পুনর্জীবন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از احیا
تصویر احیا
uhuishaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از احیا
تصویر احیا
yeniden canlandırma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از احیا
تصویر احیا
소생
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از احیا
تصویر احیا
реанімація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از احیا
تصویر احیا
reanimacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از احیا
تصویر احیا
पुनर्जीवन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از احیا
تصویر احیا
reanimasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از احیا
تصویر احیا
การชุบชีวิต
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از احیا
تصویر احیا
reanimatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از احیا
تصویر احیا
Wiederbelebung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از احیا
تصویر احیا
reanimación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از احیا
تصویر احیا
rianimazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از احیا
تصویر احیا
reanimação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از احیا
تصویر احیا
复苏
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از احیا
تصویر احیا
החייאה
دیکشنری فارسی به عبری