جدول جو
جدول جو

معنی احرس - جستجوی لغت در جدول جو

احرس
کهنه
تصویری از احرس
تصویر احرس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشرس
تصویر اشرس
(پسرانه)
مرد دلاور، دلیر، نام یکی از صحابه پیامبر (ص)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارس
تصویر ارس
(پسرانه)
نام رودی در مرز شمالی ایران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حرس
تصویر حرس
دهر، روزگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحرس
تصویر تحرس
خود را نگهداری کردن، خود را از چیزی نگاه داشتن، پرهیز کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارس
تصویر ارس
سرو کوهی، درختی خودرو و بلند از خانوادۀ سرو با چوبی سخت و برگ های مرکب که در کوه ها و کنارۀ جنگل ها می روید و پوست آن مصرف دارویی دارد، عرعر، ابهل، وهل، ارجا، مای مرز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرس
تصویر حرس
حارس ها، نگهبانان، جمع واژۀ حارس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارس
تصویر ارس
روسیه، از مردم روسیه، روسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارس
تصویر ارس
اشک، مایعی که از ترشح غده های اشکی حاصل می شود و چشم را مرطوب نگه می دارد و در حال گریستن از چشم فرومی ریزد برای مثال ز آهم بود یک شراره درخش / ارس بود ارس مرا مایه بخش (فرید الدهر- مجمع الفرس - ارس)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اورس
تصویر اورس
سروکوهی. ارس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخرس
تصویر اخرس
گنگ، لال، برای مثال نطق پیش قلمش لال بود چون اخرس / عقل پیش نظرش کژ نگرد چون احول (انوری - ۲۹۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احری
تصویر احری
سزاوارتر، شایسته تر، درخورتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حارس
تصویر حارس
حفظ کننده، نگه دارنده، نگهبان، پاسبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرس
تصویر حرس
نگهبانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احوس
تصویر احوس
دلاور بی باک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احراس
تصویر احراس
حارس، مقیم بودن بجایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحرس
تصویر تحرس
پاسداشت در پناه شدن، پاس داشتن، پاسداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایرس
تصویر ایرس
زنبق سفید ایرسا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حارس
تصویر حارس
نگهدارنده، نگهبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشرس
تصویر اشرس
بدخوی، دلاور، شیربیشه، سختی بد خو تندخو، دلیر دلاور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخرس
تصویر اخرس
گنگ لال گنگ کندزبان بی آواز ل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احرف
تصویر احرف
جمع حرف، وات ها گپ ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احری
تصویر احری
سزاوارتر شایسته تر اولی اصلح در خورتر بسزاتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احمس
تصویر احمس
خشکسال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارس
تصویر ارس
اشک، آب چشم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حرس
تصویر حرس
((حَ رِ))
پاسبان، نگاهبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حرس
تصویر حرس
((حَ))
نگاهبانی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارس
تصویر ارس
((اُ رُ))
روس، روسی، از مردم روسیه، اروس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احری
تصویر احری
((اَ را))
سزاوارتر، شایسته تر، اولی، اصلح، درخورتر، بسزاتر
فرهنگ فارسی معین
((اُ))
نام چند گونه سرو کوهی جزو تیره ناژویان که در اغلب نقاط استپی و خاتمه جنگل های مرطوب پراکنده اند، ارسا، ارجه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخرس
تصویر اخرس
((اَ رَ))
گنگ، لال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حارس
تصویر حارس
((رِ))
پاسدار، پاسبان، جمع حراس، احراس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحرس
تصویر تحرس
((تَ حَ رُّ))
در پناه شدن، پاس داشتن، پاسداری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشرس
تصویر اشرس
((اَ رَ))
تندخو، دلیر، دلاور
فرهنگ فارسی معین