جدول جو
جدول جو

معنی احتراش - جستجوی لغت در جدول جو

احتراش
(صَ پَ رَ)
شکار کردن: احتراش ضب، شکار کردن سوسمار، میان بستن بجامه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از احترام
تصویر احترام
(دخترانه)
بزرگ داشتن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
آتش گرفتن، سوختن، در علم نجوم نهان شدن یکی از سیارات زحل، مشتری، مریخ، زهره و عطارد در زیر شعاع خورشید یا مقارنۀ خورشید با یکی از آن پنج سیاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احترام
تصویر احترام
رفتاری که نشان دهندۀ بزرگداشت و گرامی داشتن کسی است، حرمت داشتن، گرامی بودن
احترامات فائقه: احترامات بیشتر و بهتر. معمولاً در ذیل نامه ها نوشته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتراز
تصویر احتراز
دوری کردن از کسی یا چیزی، پرهیز کردن، ملاحظه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتراس
تصویر احتراس
خود را حفظ و نگه داری کردن، در ادبیات در فن بدیع نوعی اطناب که در آن گوینده کسی یا جمعی را از حرف خود مستثنا کند یا برای رفع اعتراض عبارتی بیاورد مثلاً هنگام بیان بیماری بگوید مثلاً «دور از جان شما»، نگهبانی، حراست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتراب
تصویر احتراب
ستیزیدن نبردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختراش
تصویر اختراش
هم خراشی: خراشیدن همدیگر را، پیشه گری، به زورخواهی
فرهنگ لغت هوشیار
وادیج بستن (وادیج چوب بست یا داربستی است که تاک برآن اندازد، برشدن تاک خزیدن تاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتراش
تصویر افتراش
هم بستری، شکستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراث
تصویر احتراث
کشاورزی کشتکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراز
تصویر احتراز
پرهیز کردن، پرهیزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراس
تصویر احتراس
خود پاسداری، کش رفتن دزدیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراص
تصویر احتراص
به آزخواهی: (آز حرص) آزبارگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراف
تصویر احتراف
پیشه داری پیشه وری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
آتش گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احترام
تصویر احترام
حرمت داشتن، پاس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتشاش
تصویر احتشاش
گیاهجویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتواش
تصویر احتواش
شکار رمانی شکار رماندن، در میان گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراز
تصویر احتراز
((اِ تِ))
پرهیز کردن، دوری نمودن، خویشتن داری، پرهیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتراس
تصویر احتراس
((اِ تِ))
خود را حفظ کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتراف
تصویر احتراف
((اِ تِ))
پیشه ور شدن، پیشه گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احترام
تصویر احترام
((اِ تِ))
حرمت گذاشتن، بزرگ داشتن، حرمت، بزرگداشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
((اِ تِ))
سوختن، آتش گرفتن، محو شدن یکی از پنج سیاره «زحل، مشتری، مریخ، زهره، عطارد» در زیر شعاع خورشید، یا مقارنه خورشید با یکی از آن ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتراز
تصویر احتراز
پرهیز کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
آتش سوزی، آتش گرفتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احترام
تصویر احترام
پاس، ارج، سنایش، بزرگداری، بزرگ داشت، شکوهیدن، آزرمیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احترام
تصویر احترام
Regard, Deference, Respectability, Respectfulness, Reverence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
Combustion
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از احترام
تصویر احترام
уважение , одинаковость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
горение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از احترام
تصویر احترام
Ehrerbietung, Achtung, (DE) Respektabilität, (DE) Respekt, (DE) Ehrfurcht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
Verbrennung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از احترام
تصویر احترام
повага , подібність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
горіння
دیکشنری فارسی به اوکراینی