جمع واژۀ حرّ. آزادان. آزادگان. حرّان: بسی نمانده که کار جهان چنین گردد بکام خویش رسیده من و همه احرار. فرخی. عید تو همه فرخ و روز تو همه عید وز دیدن تو فرخ روز همه احرار. فرخی. ای شمسۀ ملک پدر و زینت عالم ای نعمت اهل ادب و دولت احرار. فرخی. ای بارخدای همه احرار زمانه. منوچهری. فساد و جفا و بلا و عنا را بر احرار گیتی قرار مکینی. ناصرخسرو. ای پسر هیچ دلشکسته مباش کاندرین خانه نیز احرارند. ناصرخسرو. کاخر نکشد فلک مرا، چون من در ظل قبول صدر احرارم. مسعودسعد. ای گردن احرار بشکر تو گرانبار تحقیق ترا همره و توفیق ترا یار. سنائی. خانه خواجۀ من بنده قبلۀ احرار و افاضل... و همگی ارباب هنر و بلاغت پناه و ملاذ جانب او شناختندی. (کلیله و دمنه). معارف کبار و مشاهیر احرار را بر لزوم طاعت و قیام بخدمت او تکلیف فرمود. (ترجمه تاریخ یمینی).
جَمعِ واژۀ حُرّ. آزادان. آزادگان. حرّان: بسی نمانده که کار جهان چنین گردد بکام خویش رسیده من و همه احرار. فرخی. عید تو همه فرخ و روز تو همه عید وز دیدن تو فرخ روز همه احرار. فرخی. ای شمسۀ ملک پدر و زینت عالم ای نعمت اهل ادب و دولت احرار. فرخی. ای بارخدای همه احرار زمانه. منوچهری. فساد و جفا و بلا و عنا را بر احرار گیتی قرار مکینی. ناصرخسرو. ای پسر هیچ دلشکسته مباش کاندرین خانه نیز احرارند. ناصرخسرو. کاخر نکشد فلک مرا، چون من در ظل قبول صدر احرارم. مسعودسعد. ای گردن احرار بشکر تو گرانبار تحقیق ترا همره و توفیق ترا یار. سنائی. خانه خواجۀ من بنده قبلۀ احرار و افاضل... و همگی ارباب هنر و بلاغت پناه و ملاذ جانب او شناختندی. (کلیله و دمنه). معارف کبار و مشاهیر احرار را بر لزوم طاعت و قیام بخدمت او تکلیف فرمود. (ترجمه تاریخ یمینی).
ابن اسید الظهری. مکنی به ابورهم. صحابی است. از دیدگاه تاریخی، صحابی شخصیتی است که زندگی اش با پیامبر گره خورده است. این ارتباط نه تنها عاطفی بلکه معرفتی و ایمانی نیز بوده است. صحابه با تلاش خود زمینه ساز گسترش آموزه های اسلامی در شبه جزیره عربستان و پس از آن در سرزمین های دیگر شدند. صحابیان ناقلان اصلی سنت پیامبر و شاهدان زندهٔ تحولات صدر اسلام بودند.
ابن اسید الظهری. مکنی به ابورهم. صحابی است. از دیدگاه تاریخی، صحابی شخصیتی است که زندگی اش با پیامبر گره خورده است. این ارتباط نه تنها عاطفی بلکه معرفتی و ایمانی نیز بوده است. صحابه با تلاش خود زمینه ساز گسترش آموزه های اسلامی در شبه جزیره عربستان و پس از آن در سرزمین های دیگر شدند. صحابیان ناقلان اصلی سنت پیامبر و شاهدان زندهٔ تحولات صدر اسلام بودند.
احاره. صاحب بچه گردیدن: احارت الناقه. (منتهی الارب) ، احاطه، درک کردن چیزی است بطور کامل و تمام، ظاهراً و باطناً. (تعریفات). - احاطه کردن، فراگرفتن. گرد چیزی برآمدن. احتفاف. احداق. عصب. اکتناف: احاطه کرد خط آن آفتاب تابان را گرفت خیل پری در میان سلیمان را. صائب. - احاطه نمودن، (نزد متأخرین) احاطه کردن: چو داغ لاله بهر جانبی که مینگرم مرااحاطه نموده ست آتشین روئی. صائب. ، دانستن همه را. (صراح). بدانستن. (تاج المصادر) (زوزنی) (وطواط). دانستن همه چیزی را. (منتهی الارب)
اِحاره. صاحب بچه گردیدن: احارت الناقه. (منتهی الارب) ، احاطه، درک کردن چیزی است بطور کامل و تمام، ظاهراً و باطناً. (تعریفات). - احاطه کردن، فراگرفتن. گرد چیزی برآمدن. اِحتفاف. اِحداق. عصب. اِکتناف: احاطه کرد خط آن آفتاب تابان را گرفت خیل پری در میان سلیمان را. صائب. - احاطه نمودن، (نزد متأخرین) احاطه کردن: چو داغ لاله بهر جانبی که مینگرم مرااحاطه نموده ست آتشین روئی. صائب. ، دانستن همه را. (صراح). بدانستن. (تاج المصادر) (زوزنی) (وطواط). دانستن همه چیزی را. (منتهی الارب)