- اجنه
جنّ ها، جمع واژۀ جنّ
جنین ها، نوزادان، جمع واژۀ جنین
جنین ها، نوزادان، جمع واژۀ جنین
معنی اجنه - جستجوی لغت در جدول جو
- اجنه (اَ/اِ/اُ نَ)
تندی رخساره. وجنه. طرف بالای روی که بلند برآمده نهاده است
- اجنه (اَ جِنْ نَ)
جمع واژۀ جنین
- اجنه
جمع جنین، زه ها (جنین زه) رمن نادرست از جنی رمن درست جنه است پریان در عربی، جمع جنین و در تداول فارسی زبانان بغلط، جمع جن است و معنی پریان از آن اراده میشود. توضیح (جن) خود اسم جمع و مفرد آن جنی بزیادت یاء مشدد است
- اجنه ((اَ جِ نُِ))
در عربی جمع جنین و در فارسی به غلط جمع جن گویند
- اجنه
جن و پری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوایی از موسیقی قدیم ایرانی، برای مثال گه نوای هفت گنج و گه نوای گنج گاو / گه نوای دیف رخش و گه نوای ارجنه (منوچهری - ۹۷)
شناوری، شنا، رفتن مسافتی در آب با حرکت دادن دست ها و پاها، اشناب، اشناه، شناو، شناه، آشناب، آشناه، سباحت، آشنا، شنار
جناح ها، هر یک از دو سمت راست یا چپ در زمین بازی، بال ها، جمع واژۀ جناح
عنان ها، لگام ها، دهانه های اسب، دوال لگام که سوار به دست می گیرد، جمع واژۀ عنان
سنان ها، قطعه های آهن نوک تیز که بر سر چوب دستی یا نیزه نصب کنند، سرنیزه ها، جمع واژۀ سنان
(جَنْ نَ)
لغت نامه دهخدا
شهرکی است در افریقا، بین آن و تنس یک منزل و بین آن وسوق ابراهیم نیز یک منزل راه است. (معجم البلدان). رجوع به مراصدالاطلاع ص 90 و قاموس الاعلام ترکی شود
(جِ نَ)
لغت نامه دهخدا
تأنیث داجن، باران نیکوبارندۀ بلافصل. (منتهی الارب). باران پیوسته، گوسپند و کبوتر که اهلی باشد. کبوتر دست آموز. (ناظم الاطباء)
جمع عنان، لگام ها افسارها جمع عنان لگامها دهانه ها افسارها دوالها
جمع جناح، بال و پرها بال های پرندگان بازوان آدمیان، جمع جناح و جناح
در تازی: گره چوب، آک (عیب)، میخچه دژک گره عقده گره در رسن گره در چوب دژک نی یعنی گره آن، سر حلقوم شتر، دشمنی عداوت کینه، عیب آهو تباهی و صمت، بیماری ضد طبع، یک نوع خارش و بیماری که در مقعد بروز میکند و شخص خواهش مینماید تا مردی را بروی خود کشد تا با او آن کند که با زنان کنند
