- اجزاز
- رسیده شدن خرما خرما رسی
معنی اجزاز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع جرز، پارسی تازی گشته گرزها به گلو گیراندن
ناشکیبا گردانیدن ناشکیباندن
گزیت (جزیه) دادن، بی نیاز گردانیدن، بی نیاز شدن، جمع جز، خرده ها ریزه ها، پاره ها، بخش ها، بهرها، زیر دستان در سازمان ها
خسته کشی خسته را کشتن زبون کشی
پاره ها، اندام ها
گرامیداشت، نیرومند کردن، سخت بودن گران آمدن ارجمند کردن گرامی داشتن عزیز داشتن
جمع فز، چالاکان چستان دل رمیدن، ترسانیدن، جنبانیدن، سبک یافتن
عزت دادن، عزیز شمردن، گرامی داشتن، ارجمند کردن
جمع جزء و جزو، پاره ها، بهره ها
اجزاء
درخت کرم دانه
جزءها، بخشها، قسمتها یا پاره های چیزی، جمع واژۀ جزء