معنی اجتمال - جستجوی لغت در جدول جو
اجتمال
(شَ کَ / شَکْ کَ فَ /فِ)
پیه مالیدن بر خویش.
ادامه...
پیه مالیدن بر خویش.
لغت نامه دهخدا
اجتمال
پیه گذاری، پیه مالی
ادامه...
پیه گذاری، پیه مالی
تصویر اجتمال
فرهنگ لغت هوشیار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر احتمال
احتمال
گمان، حدس، حمل کردن، بار برداشتن، بردباری کردن
ادامه...
گمان، حدس، حمل کردن، بار برداشتن، بردباری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر اجتماع
اجتماع
دور هم گرد آمدن، به هم پیوستن، جمع شدن، جامعه، گروهی از مردم که در یک جا جمع شده باشند
ادامه...
دور هم گرد آمدن، به هم پیوستن، جمع شدن، جامعه، گروهی از مردم که در یک جا جمع شده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویر اشتمال
اشتمال
دربر داشتن، احاطه کردن، فراگرفتن و دربر داشتن
ادامه...
دربر داشتن، احاطه کردن، فراگرفتن و دربر داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر اعتمال
اعتمال
در کار بودن: بر کاری، آباد کردن آباندن، گودالیدن (قدکشیدن)
ادامه...
در کار بودن: بر کاری، آباد کردن آباندن، گودالیدن (قدکشیدن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اشتمال
اشتمال
احاطه کردن
ادامه...
احاطه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اجتماع
اجتماع
گرد آمدن، تجمع
ادامه...
گرد آمدن، تجمع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ارتمال
ارتمال
خم شدن، خوار شماری
ادامه...
خم شدن، خوار شماری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر احتمال
احتمال
باربر گرفتن، حمل کردن
ادامه...
باربر گرفتن، حمل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اجتذال
اجتذال
شادمانی کردن شادمانی شادمانیدن
ادامه...
شادمانی کردن شادمانی شادمانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اجتماع
اجتماع
((اِ تِ))
گرد هم آمدن، جمع شدن، مقارنه ماه و آفتاب، زمانی که ماه و آفتاب در یک برج و یک درجه و یک دقیقه جمع شوند
ادامه...
گرد هم آمدن، جمع شدن، مقارنه ماه و آفتاب، زمانی که ماه و آفتاب در یک برج و یک درجه و یک دقیقه جمع شوند
فرهنگ فارسی معین
تصویر اشتمال
اشتمال
((اِ تِ))
فراگرفتن، دربرداشتن، فراگرفتگی، احاطه، مفرد اشتمالات
ادامه...
فراگرفتن، دربرداشتن، فراگرفتگی، احاطه، مفرد اشتمالات
فرهنگ فارسی معین
تصویر احتمال
احتمال
((اِ تِ))
حمل کردن، بردباری، گمان بردن، حدس زدن
ادامه...
حمل کردن، بردباری، گمان بردن، حدس زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویر احتمال
احتمال
بردباری، شایمندی، شوایی، گرایند، گمان، گمانه
ادامه...
بردباری، شایمندی، شوایی، گرایند، گمان، گمانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر اجتماع
اجتماع
انجمن، هازمان، همایش، گرد آمدن
ادامه...
انجمن، هازمان، همایش، گرد آمدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر احتمال
احتمال
Eventuality, Probability
ادامه...
Eventuality, Probability
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
éventualité, probabilité
ادامه...
éventualité, probabilité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
olasılık
ادامه...
olasılık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
가능성 , 확률
ادامه...
가능성 , 확률
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
偶然性 , 確率
ادامه...
偶然性 , 確率
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
אפשרות , סְבִירוּת
ادامه...
אפשרות , סְבִירוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
संभावना
ادامه...
संभावना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
kemungkinan, probabilitas
ادامه...
kemungkinan, probabilitas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
ความเป็นไปได้ , ความน่าจะเป็น
ادامه...
ความเป็นไปได้ , ความน่าจะเป็น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
вероятность
ادامه...
вероятность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
eventualiteit, waarschijnlijkheid
ادامه...
eventualiteit, waarschijnlijkheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
eventualidad, probabilidad
ادامه...
eventualidad, probabilidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
eventualità, probabilità
ادامه...
eventualità, probabilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
eventualidade, probabilidade
ادامه...
eventualidade, probabilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
偶然性 , 概率
ادامه...
偶然性 , 概率
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
prawdopodobieństwo
ادامه...
prawdopodobieństwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
ймовірність
ادامه...
ймовірність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
Eventualität, Wahrscheinlichkeit
ادامه...
Eventualität, Wahrscheinlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر احتمال
احتمال
اِحتِمال
uwezekano
ادامه...
uwezekano
دیکشنری فارسی به سواحیلی