نام موضعی است و در مثل ذیل آمده است: لکن ّ بالاثلاث لحم ٌ لایظلّل، و آن قول بیهس ملقب به نعامه از مردم فزاره است. او هفتمین از برادران خویش بود و طایفه ای از بنی اشجع آنان را غارت کردند و شش تن از برادران وی بکشتند و بیهس بماند و او خود را احمق مینمود، بنواشجع گفتند از کشتن او چه فایدت و او را رها کردند. وی بهمراه آنان برفت تا به اهل خود بازپیوندد وآنان در روزی سخت گرم چند شتر بکشته بودند، گفتند گوشت ها را در سایه نهید تا تباه نشود و بیهس گفت: لکن بالاثلاث لحم لایظلل. و این مثل شد. (معجم البلدان)
نام موضعی است و در مثل ذیل آمده است: لکن َّ بالاثلاث لحم ٌ لایُظلَّل، و آن قول بیهس ملقب به نعامه از مردم فزاره است. او هفتمین از برادران خویش بود و طایفه ای از بنی اشجع آنان را غارت کردند و شش تن از برادران وی بکشتند و بیهس بماند و او خود را احمق مینمود، بنواشجع گفتند از کشتن او چه فایدت و او را رها کردند. وی بهمراه آنان برفت تا به اهل خود بازپیوندد وآنان در روزی سخت گرم چند شتر بکشته بودند، گفتند گوشت ها را در سایه نهید تا تباه نشود و بیهس گفت: لکن بالاثلاث لحم لایظلل. و این مثل شد. (معجم البلدان)
اثلاج سماء، برف باریدن آسمان، رخنه شده. (تاج المصادر). رخنه دار، شمشیر و نیزه که در آن جرفه و رخنه شود، (اصطلاح عروض) فعلن چون بزحاف ثلم (بسقوط فا) از فعولن خیزداثلم خوانند یعنی رخنه شده. (المعجم فی معاییر اشعارالعجم)
اِثلاج سماء، برف باریدن آسمان، رخنه شده. (تاج المصادر). رخنه دار، شمشیر و نیزه که در آن جرفه و رخنه شود، (اصطلاح عروض) فعلن چون بزحاف ثلم (بسقوط فا) از فعولن خیزداثلم خوانند یعنی رخنه شده. (المعجم فی معاییر اشعارالعجم)