جدول جو
جدول جو

معنی اثط - جستجوی لغت در جدول جو

اثط
(اَ ثَطط)
کوسه. (تاج المصادر بیهقی) (مهذب الاسماء). کوسج ریش: رجل ٌ اثط، مرد کوسه. لغت عامی است و فصیح آن ثط است. (منتهی الارب) ، مرد دندان زائدیا کج و راست برآورده، که دندانی افزون دارد. (مهذب الاسماء). آنک دندان افزونی دارد در پیش یکدیگر. (تاج المصادر). مؤنث: ثعلاء. ج، ثعل
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اثم
تصویر اثم
گناه، بزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اثر
تصویر اثر
نشان، علامت، جای پا، نشان قدم، آنچه از کسی یا چیزی باقی و برجای بماند، حدیث و خبر، تاثیر، محصولی که از یک هنرمند باقی می ماند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اثل
تصویر اثل
درختی بزرگ تر از درخت گز با چوبی بسیار سخت، شورگز
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
جمع واژۀ ثطّ
لغت نامه دهخدا
جمع خلط خلطها، صفرا و خون و بلغم و سودا، ترشحات نسوج آلی، ترشحات قصبه الریه و شعب آن که با سرفه بخارج دفع میشود، داروهای خوشبو. یا اخط اربعه. چهار نوع مزاج مردم: بلغم صفرا سودا دم (خون)، یا اخط ردیه. رطوبت فاسد و گندیده. یا اخط فاسده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازط
تصویر ازط
کج زنخ، کوسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابط
تصویر ابط
زیر بغل خش شکوفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعط
تصویر اعط
بلند بالا دراز
فرهنگ لغت هوشیار
ماست بندی درآمیختن کشک خوراندن ماست کشک: پینو (قرت ترکی) کشک پینو ماستینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الط
تصویر الط
رومی تازی شده سیسنبر از گیاهان افتاده دندان کرم خورده دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انط
تصویر انط
راس (سفر) دور، زمین پرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثر
تصویر اثر
نشان، آنچه که از کسی باقی بماند، علامت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احط
تصویر احط
فرو افتاده تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثر
تصویر اثر
((اَ ثَ))
نشان و علامت باقی مانده از هر چیز، جای پا، نشان قدم، حدیث، روایت، داغ، تأثیر، تألیف، تصنیف، یادبود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اثم
تصویر اثم
((اِ))
گناه، خطا، کاری که کردن آن روا نباشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اثر
تصویر اثر
یادمان، یادواره، هنایش، نوزند، نوشته، نشانه، کارآیی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اثم
تصویر اثم
ناشایست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اثر
تصویر اثر
Effect
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اثر
تصویر اثر
effet
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اثر
تصویر اثر
効果
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اثر
تصویر اثر
השפעה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اثر
تصویر اثر
प्रभाव
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اثر
تصویر اثر
efek
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اثر
تصویر اثر
ผล
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اثر
تصویر اثر
effect
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اثر
تصویر اثر
Effekt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اثر
تصویر اثر
efecto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اثر
تصویر اثر
effetto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اثر
تصویر اثر
efeito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اثر
تصویر اثر
效果
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اثر
تصویر اثر
efekt
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اثر
تصویر اثر
ефект
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اثر
تصویر اثر
эффект
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اثر
تصویر اثر
효과
دیکشنری فارسی به کره ای