جدول جو
جدول جو

معنی اثرنتاء - جستجوی لغت در جدول جو

اثرنتاء
بسیار شدن گوشت سینه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ)
بسیارگوشت شدن سینه
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا)
توانگر شدن. (زوزنی). بسیارمال شدن.
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ ثنی. تاه ها. لاها. نوردها.
لغت نامه دهخدا
(شَ پَ / پِ)
دوتاه گردیدن، دو مرد. (مهذب الاسماء). ج، اثناء، روز دوشنبه. ج، اثانین
لغت نامه دهخدا
(شَ خُ)
ستودن. ثنا گفتن. (تاج المصادر) : اثنی علیه. (منتهی الارب). افاضل جهان و شعرای عصر مبالغتها نموده و در اثناء و اطرای او قصاید پرداخته. (ترجمه تاریخ یمینی) ، بیوت اثناعشریه، تقسیم هربرج است بر دوازده قسمت و انتساب هر قسمت بکوکبی و آن را بفارسی دوازده بهر گویند. توضیح آنکه زائجۀ فلکی را دوازده خانه است که هر یک منتسب به اموری و دلیل بر مقصدی است و بروج در این خانه ها جای گیرند و این تقسیم دوازده گانه از حیث سعادت و نحوست و تذکیر و تأنیث است. (احکام نجوم)
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ رَ / رِ گَ)
بر پیوسته نگریستن داشتن. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی). نمودن. (زوزنی).
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ / عِ)
خندیدن: ارتاء الرجل، ضحک فی فتور. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
سپس ماندن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). درنگ کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تأخر. (از اقرب الموارد) ، برگزیدن کسی را به راز گفتن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). مخصوص کردن کسی را به رازگویی. (از اقرب الموارد). کسی را مختص کردن به راز کردن با وی. (تاج المصادربیهقی) ، نشستن بر زمین بلند و با هم راز گفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). با یکدیگر راز کردن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). راز کردن. (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی). همرازساختن کسی را. با هم راز گفتن. (از اقرب الموارد). و از آنست حدیث: ما انتجیته و لکن اﷲ انتجاه، ای ان اﷲ امرنی ان اناجیه. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، حاجت خود برآوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ ثری
لغت نامه دهخدا
(اِ نَ)
در حالت رفعی، دو، دو زن
لغت نامه دهخدا
بی تکیه خواب کردن. (منتهی الارب). خفتن بی وساده
لغت نامه دهخدا
(وَ)
پر برشته شدن (یعنی بریان شدن) پوست بره: اثرنبج جلدالجمل، اذا شوی فیبس اعالیه، حال ناخوش، بزرگواری موروثی که زبانزد مردم باشد، بقیه ای از علم که برگزیده شود، نشانی است در باطن سپل شتر که به آهن کرده شود تا بدان پی آن شتر گیرند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
اثرماط. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بدشنام و قهر زدن و بچیرگی فروگرفتن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج). بدشنام و قهر زدن و بچیرگی فروگرفتن چیزی را. یقال: اغلنتی علیه اغلنتاءً. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). با دشنام و زدن و غلبه فروگرفتن: اغلنتی علیه اغلنتاءً، علاه بالشتم و الضرب و القهر. (از اقرب الموارد). اغلنثاء. (اقرب الموارد) ، ابرناک شدن هوا. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دگرگون گردیدن و ابرناک شدن هوا. (از اقرب الموارد). ابرناک شدن آسمان. (تاج المصادر بیهقی) ، مشتبه گردیدن، اندوهگین گردیدن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). یقال: ’ما اغمک لی و الی و علی’، یعنی چه چیز غمناک ساخت ترا برای من. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(طَ رَ شِ کَ)
آمادۀ خشم و تندی گردیدن. (منتهی الارب) ، برگشتن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(یَ دَ / دِ)
غالب آمدن بر کسی. (از منتهی الارب). اعتلاء. غلبه.
لغت نامه دهخدا
(اِبْ یَ)
بزدن و دشنام و قهر فراگرفتن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(مُ کِ گُ)
بسیار شدن دمل. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اثراء
تصویر اثراء
ثروتمند ومالدار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتاء
تصویر انتاء
درنگ کردن، واپس ماندن، سپس ماندن، درنگیدن، شکستن بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتاء
تصویر ارتاء
خندیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثناء
تصویر اثناء
جمع ثنی، میانه ها، لاها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اثناء
تصویر اثناء
هنگام
فرهنگ واژه فارسی سره