- اتوفاژ
- فرانسوی خودخوار
معنی اتوفاژ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی گذرگشت اتومبیل بزرگ که برای حمل مسافران دسته جمعی بکار رود
شکم و زیر شکم کاواکان
اتوماتیک، دستگاه خودکار
اتومبیل بزرگ مخصوص مسافرت و جهانگردی، اتوبوس
با هم یکی شدن
زرشک از گیاهان
بختامد، رویداد، پیامد، رخ داد، پیشامد، پیش آمد
طوفان
فرانسوی توفبار زبانزد هوا شناسی
جمع وفض، شتاب ها، گروه ها
جمع وفز، شتاب ها
جمع وفد، بالاهای کوه
شور و غوغا و فریاد و صدا و غلغله غرش و خروش دریا و تند باد شدید و طوفان
چوبهای باریک و پهن که با میخهای آهنین کوچک آنها را بر روی تیرهای سقف بکوبند و سپس آن را با گچ سفید کنند
ایجاد حرارت، سوخت
طوفان، جریان شدید هوا، باد سخت و تند، تندباد، دومان، کولاک
غران، غرش کنان، جوش و خروش کنان، شور و غوغا کنان
غران، غرش کنان، جوش و خروش کنان، شور و غوغا کنان
سیستم گرمایشی متشکل از موتورخانه و رادیاتورها
حادثه، واقعه، پیشامد، متحد بودن، داشتن نظر یکسان، هم فکری، به وقوع پیوستن، حادث شدن
((اِ تِّ))
فرهنگ فارسی معین
با هم شدن، با هم بودن، اجماع، حادثه، پیشامد، تقدیر، با، به همراهی، آراء بی رأی مخالفی
باد سخت، جوش و خروش
تخته های نازک و باریکی که به سقف اتاق می کوبند و سپس روی آن را کاهگل و گچ می مالند
گرمایش، هر یک از رادیاتورهای سیستم حرارت مرکزی
تخته های باریک و نازک که به تیرهای سقف اتاق می کوبند و روی آن کاهگل و گچ می مالند
Fortuity
случайность
Zufall
випадковість
przypadkowość
casualità
fortaleza