جدول جو
جدول جو

معنی اتفاقیه - جستجوی لغت در جدول جو

اتفاقیه(اِتْ تِ قی یَ)
قضیۀ شرطیۀ متصله. و آن قضیه ای است که دراو حکم شود به صدق تالی بر فرض صدق مقدم و علاقه ای بین آنها موجود نیست بلکه بمجرّد صدق آن دو این قضیه اتفاق می افتد، مثلاً: ان کان الانسان ناطق فالحمار ناهق. بعضی گفته اند اتفاقیه فقط عبارت است از صدق تالی خواه مقدم راست باشد یا دروغ، و این را اتفاقیۀ عامه و اولی را اتفاقیۀ خاصه گویند و (میان آن دو از نسب) عموم و خصوص است زیرا هر وقت مقدم راست آمد تالی راست است و عکس این درست نیست. (تعریفات جرجانی)
لغت نامه دهخدا
اتفاقیه
مونث اتفاقی، قضیه شرطیه متصله و آن قضیه ایست که در او حکم شود بصدق تالی بر فرض صدق مقدم و علاقه بین آنها موجود نیست بلکه بمجرد صدق آن دو این قضیه اتفاق میافتد مثلا: اگر انسان سخنگوست پس خر عرعر کننده است. بعضی گفته اند اتفاقیه فقط عبارتست از صدق تالی خواه مقدم راست باشد یا دروغ و اینرا اتفاقیه عامه و اولی را اتفاقیه خاصه گویند و میان آن دو (از نسب) عموم و خصوص است زیرا هر وقت مقدم راست آمد تالی راست است و عکس آن درست نیست
فرهنگ لغت هوشیار
اتفاقیه((اِ تِّ یُِ))
اتفاق افتاده، واقع شده، گاه به گاه
تصویری از اتفاقیه
تصویر اتفاقیه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِتْ تِ)
ناگهانی. غیرمترقب. غیرمنتظر، چیزی فراپیش چیزی بردن.
- اتقأاﷲ، ترسیدن از خدای تعالی
لغت نامه دهخدا
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
ناگهانی، غیرمترقب
فرهنگ لغت هوشیار
نام گروهی است که گویند زمانه هرگز از پیامبری تهی نباشد تا رستخیز دراسلام بااین بر نام دو گروه پدید آمده اند گروهی از شاخه کیسانیه که از پیروان اسحق بن عمرو می باشند و گروه دیگر از غلاه شیعه (گزافگویان) که از پیروان اسحق بن حارث می باشند و در باور آنان پیامبری (نبوت) و پیشوایی (امامت) هردو یکی است (فضل بن شادان نیشابوری)
فرهنگ لغت هوشیار
پذیرفتاری زبانزد فرزانی، واپس هنری پیروی از شیوه های ادبی و هنری پیشینیان
فرهنگ لغت هوشیار
باهماد هنگمه اجتماعی که برای دفاع از منافع اقتصادی مشترک تشکیل میشود سندیکا، انجمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتفاقات
تصویر اتفاقات
پیشامدها رخدادها، جمع اتفاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
((اِ تِّ))
ناگهانی، غیرمنتظره، به ناگهان، غیرمترقب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتفاقات
تصویر اتفاقات
رویدادها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
بختمندانه، گذرانه، ناگهانی، خودبخود، گذری، پیش آمدی، خودبخودی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
بالمناسبة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
Fortuitous, Incidental, Serendipitous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
fortuit, incidentel, serendipide
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
偶然的 , 意外的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
bahati, tukio la bahati
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
случайный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
zufällig, serendipitös
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
випадковий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصادفی، تصادفاً، اتّفاقی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
اتفاقی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
আকস্মিক , এলোমেলো , দুর্ঘটনাজনক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
tesadüfi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
fortuito, incidental, serendípico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
우연한 , 우연의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
偶然の , 偶発的な , セレンディピティ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
אקראי , מקרי , סֶרֶנְדִּיפִּי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
आकस्मिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
kebetulan, insidental
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
przypadkowy, incydentalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
toevallig, incidenteel, serendipiteit
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
fortuito, incidental, serendípico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
fortuito, incidentale, serendipitoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اتفاقی
تصویر اتفاقی
บังเอิญ , เกิดขึ้นโดยบังเอิญ , โชคดี
دیکشنری فارسی به تایلندی