- اتفاقا
- به ناگاه ناگهان قضارا از قضا بی انتظار بی سابقه غفله ناگهانی، بی خلاف همداستان، همگی متحدا همگان
معنی اتفاقا - جستجوی لغت در جدول جو
- اتفاقا
- یکباره
- اتفاقا
- از قضا، بی سابقه، ناگهانی، برای تاکید نفی آورده می شود مثلاً اتفاقاً، این طور نیست، همگی، تماماً
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیشامدها رخدادها، جمع اتفاق
رویدادها
ناگهانی، غیرمترقب
با نرمی به گذشت بابخشندگی به رفق و مدارا از روی ارفاق
بختمندانه، گذرانه، ناگهانی، خودبخود، گذری، پیش آمدی، خودبخودی
Fortuitous, Incidental, Serendipitous
случайный
zufällig, serendipitös
випадковий
przypadkowy, incydentalny
偶然的 , 意外的
fortuito, incidental, serendípico
fortuito, incidentale, serendipitoso
fortuito, incidental, serendípico
fortuit, incidentel, serendipide
toevallig, incidenteel, serendipiteit
บังเอิญ , เกิดขึ้นโดยบังเอิญ , โชคดี
kebetulan, insidental
اتّهم , اتّهاميٌّ , إنهاءٌ
आकस्मिक
אקראי , מקרי , סֶרֶנְדִּיפִּי
偶然の , 偶発的な , セレンディピティ
우연한 , 우연의
tesadüfi
bahati, tukio la bahati
আকস্মিক , এলোমেলো , দুর্ঘটনাজনক
اتفاقی
با هم یکی شدن
بختامد، رویداد، پیامد، رخ داد، پیشامد، پیش آمد
حادثه، واقعه، پیشامد، متحد بودن، داشتن نظر یکسان، هم فکری، به وقوع پیوستن، حادث شدن