جدول جو
جدول جو

معنی اتشندی - جستجوی لغت در جدول جو

اتشندی
(اُ شَ)
منسوب به اتشند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تشنگی
تصویر تشنگی
تشنه بودن، حالت شخص تشنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشنهی
تصویر اشنهی
از مردم اشنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افندی
تصویر افندی
آقا، کنایه از صاحب، مالک. این کلمه در ترکی عثمانی به طریق احترام به جای کلمۀ آقا به علما و نویسندگان و سایر اشخاص اطلاق شده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پشندی
تصویر پشندی
تهیه شده و به عمل آمده در پشند مثلاً سیب زمینی پشندی
فرهنگ فارسی عمید
(اِتْ تِ)
طریقه ای که پیروان آن معتقد بیکی شدن خالق با مخلوقی باشند
لغت نامه دهخدا
(اُ شَ)
قریه ای است از اعمال نسف. (سمعانی) (معجم البلدان) ، پست کردن سر شتر را تا پای بر گردن وی نهند و برنشینند
لغت نامه دهخدا
(خُ نُ)
ناخشنودی
لغت نامه دهخدا
دختر آق صوفی، یکی از زنان امیر تیمور گورکان. رجوع به حبیب السیر ج 2 ص 176 شود، زن که دو شرم او یکی شده باشد
لغت نامه دهخدا
(اَلْ وَ)
تیره ای از طایفۀ کلهر. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 61)
لغت نامه دهخدا
(اَ کَ)
نام یکی از ماههای مغولی و در زبان ترکی امروزی بمعنی عصر و پسین. (یادداشت بخط مؤلف) : در تاریخ دوشنبه دویم ایکندی آی لوییل موافق سلخ صفر سنۀ احدی و سبعین... (جامعالتواریخ رشیدی)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
منسوب به اخشید.
- کافور اخشیدی، منسوب به اخشیدبن طغج است، فراخ سال یافتن. (تاج المصادر بیهقی) ، فراخ حال گردیدن، بابر شدن زمین. (تاج المصادر بیهقی). باثمر و برومند شدن زمین. آبادان شدن زمین، اخصاب عضاه،آب تا ریشه های آن رسیدن، فربه کردن
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ نُ)
خوشنودی. خرسندی:
که بر دین پاکیزۀ ایزدی
ز تو هست دادار را خوشندی.
فردوسی.
بخوشندی چه کنی چون چنین کنی بغضب.
فرخی
لغت نامه دهخدا
(اِ)
خطیب (فقیه...). رجوع به کتاب الجماهر بیرونی چ هند ص 64 شود، جامه هاست مشهور. (تاج العروس از صاغانی) ، بلدٌ اخصاب، شهری بافراوانی
لغت نامه دهخدا
(کَ)
منسوب به تاشکند
لغت نامه دهخدا
(کَ)
طاشکندی. حافظ محمد تاشکندی سبط علی قوشجی. او راست: تاریخ طاشکندی در باب خواقین الازبکیه و تاریخ آل چنگیز. (کشف الظنون چ 2 استانبول ج 1 ستون 282 و 297)
طاشکندی. محمد. او راست: شرح باب الصرف از کتاب میزان الادب، تألیف عصام الدین اسفراینی. رجوع به طاشکندی و معجم المطبوعات ج 2 ص 1222 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناخشندی
تصویر ناخشندی
ناخشنودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشندی
تصویر پشندی
منسوب به پشند. یا سیب زمینی پشندی. سیب زمینی از نوع خوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشندی
تصویر خشندی
خشنودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افندی
تصویر افندی
آقا، صاحب، مالک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشنگی
تصویر تشنگی
عطش، آب طلبیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افندی
تصویر افندی
((اَ فَ))
مأخوذ از لاتین، به طریق احترام به جای «آقا» به بزرگان اطلاق می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشنگی
تصویر تشنگی
((تِ نِ یا نَ))
عطش، حالت و کیفیت تشنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشنگی
تصویر تشنگی
Thirstiness, Thirsty
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تشنگی
تصویر تشنگی
soif, assoiffé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تشنگی
تصویر تشنگی
sete, assetato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تشنگی
تصویر تشنگی
dorst, dorstig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تشنگی
تصویر تشنگی
sed, sediento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تشنگی
تصویر تشنگی
спрага , спраглий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تشنگی
تصویر تشنگی
sede, sedento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تشنگی
تصویر تشنگی
口渴 , 渴的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تشنگی
تصویر تشنگی
pragnienie, spragniony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تشنگی
تصویر تشنگی
Durst, durstig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تشنگی
تصویر تشنگی
жажда , жаждущий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تشنگی
تصویر تشنگی
ความกระหาย , กระหายน้ำ
دیکشنری فارسی به تایلندی