جدول جو
جدول جو

معنی اتحادی - جستجوی لغت در جدول جو

اتحادی
(اِتْ تِ)
طریقه ای که پیروان آن معتقد بیکی شدن خالق با مخلوقی باشند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
یکی شدن، یگانگی کردن، یگانگی داشتن، یگانگی، همدستی، در ریاضیات تساوی ای که یک یا چند متغیر دارد و به ازای همۀ مقادیر متغیرها صدق می کند
فرهنگ فارسی عمید
باهماد هنگمه اجتماعی که برای دفاع از منافع اقتصادی مشترک تشکیل میشود سندیکا، انجمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
یکی شدن، یگانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
((اِ تِّ یُِ))
انجمن، هر انجمنی که اهدافی مشترک داشته باشد، تشکیلات صنفی برای حمایت از حقوق شغل و حرفه مشخص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
((اِ تِّ))
یکی شدن، یگانگی کردن، سازگاری، توافق، اجتماع، وحدت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
همبستگی، یک پارچگی، هماهنگی، یگانگی
فرهنگ واژه فارسی سره
انجمن، سندیکا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
الاتّحاد
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
Alliance, Unification, Union, Unity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
Confederation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
confédération
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
союз , объединение , единство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
federasyon
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
Allianz, Vereinigung, Einheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
وفاق
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
ফেডারেশন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
союз , об'єднання , єдність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
muungano
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
פדרציה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
연합
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
連邦
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
संघ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
konfederasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
สหภาพ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
federatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
confederación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
federazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
federação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
联邦
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
konfederacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
федерація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
Föderation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اتحادیه
تصویر اتحادیه
конфедерация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اتحاد
تصویر اتحاد
sojusz, unifikacja, związek, jedność
دیکشنری فارسی به لهستانی