جدول جو
جدول جو

معنی اتاویات - جستجوی لغت در جدول جو

اتاویات
(اَ وی یا)
زنان مسافر بعیدهالأوطان
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اتومات
تصویر اتومات
اتوماتیک، دستگاه خودکار
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
از مردم اتاوه. اهل شهر اتاوه
لغت نامه دهخدا
(اَ وا)
جمع واژۀ اتاوه
لغت نامه دهخدا
(اَ وی ی)
مرد غریب در میان جماعتی. غریب، سیل اتاوی، سیل که باران آن در جای دور فروباریده باشد، جویچه که از نهری بزمین خود آرند، مسافری که وطنش معلوم نبود
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ عاویه
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ اتیاه و توه و تیه
لغت نامه دهخدا
(اَلْ)
جمع واژۀ الویه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). جج لواء. رجوع به الویه و لواء شود
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ تالی، اسب چهارم رهان، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، رجوع به تالی شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
جمع واژۀ اتاوه: حق انعام آن دولت فراموش کرد و در انفاذ وظایف حمول و اتاوات به حضرت بخارا تقاعد و ابطا نمود. (ترجمه تاریخ یمینی). در اکتساب خیرات و احتساب مبرات و رعایت رعیت و طرح اتاوات... بر عمیدالجیوش بیفزود. (ترجمه تاریخ یمینی)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ شی ٔ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ ءَ وی یا)
طیر متأویات، نعت است از تأوت الطیر. (از منتهی الارب). پرندگان فراهم آمده از هر جا. (آنندراج) (از ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(حُ وَ)
جمع واژۀ حلاوی ̍. گیاه خاردار و جز آن. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اِ فی یا)
جمع واژۀ اضافی. رجوع به اضافی شود
لغت نامه دهخدا
معرب آن بطاویه است، اکنون این شهر را جاکارتا نامند و پایتخت جزیره جاوه میباشد، جمعیت آن 435هزار تن است و سابقاً این نام بر مستملکات هلند اطلاق میشده است، (اعلام المنجد)، و رجوع به جاکارتا و قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود
لغت نامه دهخدا
(بَوی یا)
منسوب به بلاد بجاوه.
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ اتاوه
لغت نامه دهخدا
تصویری از اتاوی
تصویر اتاوی
جمع اتاوه، باج ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتاوت
تصویر اتاوت
خراج، مال دیوان، پاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجاویات
تصویر مجاویات
جمع مجاوبه، هم پاسخی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متساویات
تصویر متساویات
جمع متساویه، برابران همکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاویلات
تصویر تاویلات
جمع تاویل
فرهنگ لغت هوشیار