جدول جو
جدول جو

معنی اتاون - جستجوی لغت در جدول جو

اتاون
نام رودی بشمال افریقیه. (دمشقی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اتان
تصویر اتان
گازی فرّار، بی رنگ، بی بو و قابل اشتعال که به عنوان سوخت و نیز در بعضی از یخچال ها به عنوان عامل سرمازا به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتاوه
تصویر اتاوه
رشوه، باج، خراج
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
از مردم اتاوه. اهل شهر اتاوه
لغت نامه دهخدا
(اَ / اِ)
خر ماده. ماچه خر. ماچه الاغ. ماده خر. (مهذب الأسماء). خرماچه. ماچه حماره. ام ﱡحلس. و شیر او مسلولان را بغایت نافع است. و اتانه بدین معنی کم آمده است. ج، اتن، آتن، اتن، مأتوناء، سنگی بزرگ که در میان آب باشد. آبخور سر چاه. ایستادنگاه آبکش بر لب چاه. سنگ بزرگ سر چاه، پایۀ هودج. نشست گاه هودج از پشت شتر
لغت نامه دهخدا
(وَ)
گوساله ای که به جفت بندند کشت زمین را. (از لسان العجم شعوری ج 1 ورق 286). این کلمه مصحف تاول است
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
تتاءن. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : هو یتتاون للصید اذا جأه مره عن یمینه و مره عن شماله. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به تتامن شود
لغت نامه دهخدا
نام شهری بهند
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ اتاوه
لغت نامه دهخدا
(اَ وا)
جمع واژۀ اتاوه
لغت نامه دهخدا
(اَ وی ی)
مرد غریب در میان جماعتی. غریب، سیل اتاوی، سیل که باران آن در جای دور فروباریده باشد، جویچه که از نهری بزمین خود آرند، مسافری که وطنش معلوم نبود
لغت نامه دهخدا
(اَ وَ)
نام شهری بهند و نسبت بدان اتاوی باشد و آن از اعمال اگره است، 30500 تن سکنه دارد و درمعبر راه آهنی که به اﷲآباد منتهی میشود واقع است
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ زَ)
اتن. مقیم شدن.
لغت نامه دهخدا
تصویری از اتاوی
تصویر اتاوی
جمع اتاوه، باج ها
فرهنگ لغت هوشیار
تون گلخن آتون گلخن گرمابه، تنور گچ پز و نان پز، کوره آهک پزان، آتشدان آهنین. تون گلخن آتون گلخن گرمابه، تنور گچ پز و نان پز، کوره آهک پزان، آتشدان آهنین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتان
تصویر اتان
ماچه خر فرانسوی ابویه فرانسوی تالاب مرداب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتاوت
تصویر اتاوت
خراج، مال دیوان، پاره
فرهنگ لغت هوشیار
باج، آب بها، پاره بد گند (رشوه) خراج مال دیوان پاره، پول آب پاره ای که جهت آب باج. باشد، رشوت رشوه، خراج دادن مال دیوان پرداختن باج دادن حاصل ماک دادن رشوه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتون
تصویر اتون
تون، گلخن، گلخن گرمابه، تنور گچ پز و نان پز، کوره آهک پزان، آتشدان آهنین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتاوه
تصویر اتاوه
((اِ وَ یا وِ))
خراج، مال دیوان، رشوه
فرهنگ فارسی معین