- اتالیق
- شوهر مادر قایم مقام پدر، لالا لله موء دب، نگهبان حامی حافظ، منصبی در عهد صفویه
معنی اتالیق - جستجوی لغت در جدول جو
- اتالیق
- مربی، لله، نگهبان، محافظ
- اتالیق
- شوهر مادر، قائم مقام پدر، لالا، لله، مؤدب، نگهبان، حامی، حافظ، منصبی در عهد صفویه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سمت و رتبه اتالیق
ترکی شوی مادر، سرپرست، نگهبان
آنچنان که شایسته و در خو اتالیق است
منصبی ارجمند در عهد صفویه اتالیق اتابیک
پیوستی چسبی پیوسته مداوم علی الدوام، پیوستگی و چسبندگی شی هادی در مسیر الکتریسیته
جمع ابلیس
ظروف سفالینه، کوزه ها
فرانسوی پرچم سیخک گل
پدر بزرگ، لالا موء دب مربی کودک (مخصوصا مربی شاهزادگان)، وزیر بزرگ، پادشاه، اتالیق یعنی پدر خوانده
فرانسوی سینه کفتری
سیاستمدار وپیشوایاتحاد جماهیر شوروی
جمع اسلوب
اسپ تیزتگ اروند
درختچه ای از تیره خلنگ ها که در زمینهای سخت میروید. در چین و آمریکای شمالی و قفقاز و هندوستان فراوان است و بعنوان گل زینتی در باغها نیز کاشته میشود. گلهایش سفید و یا قرمز است ازلیا اچالیه
لاتینی خشکرو درختچه ای است از تیره خلنگ ها که گل های آن به رنگهای گوناگون دیده میشود
سینه کفتری
اهریمنان
آوتابه ها
افسرها، بساک ها
جمع زحلوقه، آلاکلنگ ها
پیر مانی مانوی، ملحد دهری بیدین جمع زنادقه
جمع زهلوق، فربگان
جمع جوالق و جوالق
گمراهی
جمع اکلیل، افسرها بساک ها جمع اکلیل سر بندها تاجها افسرها
جمع کلب، سگان
جمع اقلیم، کشور
جمع اغلوطه، دشگیرها سخنی که شنونده را گمراه کند جمع اغلوطه
جمع املیس، کویرها شوره زارها
جمع معق در هم ریخته عمق، کران ها دور
یونانی تازی شده انجره از گیاهان دارویی