یکی از دعاه اسماعیلیه و او به بغداد بود و همال ابن نفیس ابوعبدالله و در امر ریاست رقیب یکدیگر بودند و پس از ابوعبدالله نیز چندین سال بزیست. (الفهرست ابن الندیم)
یکی از دعاه اسماعیلیه و او به بغداد بود و همال ابن نفیس ابوعبدالله و در امر ریاست رقیب یکدیگر بودند و پس از ابوعبدالله نیز چندین سال بزیست. (الفهرست ابن الندیم)
نام نباتی است، بیخش چون شلغم و خوش طعم، برگش مانند اسپست، شاخهای او بسیار و تخمش شبیه به تخم زردک. در کنار دریاروید و مؤلف اختیارات گفته است برگ آن آنچه در زمین خشک رسته باشد قاتل است. (از تحفۀ حکیم مؤمن)
نام نباتی است، بیخش چون شلغم و خوش طعم، برگش مانند اسپست، شاخهای او بسیار و تخمش شبیه به تخم زردک. در کنار دریاروید و مؤلف اختیارات گفته است برگ آن آنچه در زمین خشک رسته باشد قاتل است. (از تحفۀ حکیم مؤمن)
منسوب است به شهر بیل و گمانم که از قراء ری و یا آنکه محلی در ری باشد. از جمله عبدالله بن الحسن بن ایوب بیلی رازی زاهد متوفی 330 هجری قمری که محدث جلیل القدری بوده است بدین شهر نسبت دارد. (از انساب سمعانی). رجوع به بیل شود
منسوب است به شهر بیل و گمانم که از قراء ری و یا آنکه محلی در ری باشد. از جمله عبدالله بن الحسن بن ایوب بیلی رازی زاهد متوفی 330 هجری قمری که محدث جلیل القدری بوده است بدین شهر نسبت دارد. (از انساب سمعانی). رجوع به بیل شود
شهری است در مغرب، اندر بلاد بربر، پس از طنجه در زاویۀ خلیجی که بسوی شام کشد و بر آن سوری است متعلق بدماغه ای که در دریا پیش رود. سور مزبور زیباست و شراب اهالی از چاه هائی با آب خوشگوار است. ابن حوقل گوید: راه برقه بازیلی، از کنار بحرالخلیج تا دهانۀ بحرالمحیط است و سپس از سمت چپ ببحرالمحیط متمایل شود. (معجم البلدان). و مؤلف قاموس الاعلام ترکی گوید: ازیلی قصبه ای است در اقصای مغرب بغاز سبته
شهری است در مغرب، اندر بلاد بربر، پس از طنجه در زاویۀ خلیجی که بسوی شام کشد و بر آن سوری است متعلق بدماغه ای که در دریا پیش رود. سور مزبور زیباست و شراب اهالی از چاه هائی با آب خوشگوار است. ابن حوقل گوید: راه برقه بازیلی، از کنار بحرالخلیج تا دهانۀ بحرالمحیط است و سپس از سمت چپ ببحرالمحیط متمایل شود. (معجم البلدان). و مؤلف قاموس الاعلام ترکی گوید: ازیلی قصبه ای است در اقصای مغرب بغاز سبته
حسام الدین اصیلی. از عالمان معاصر خواجه بهاءالدین نقشبندی در بخارا بود. صاحب انیس الطالبین آرد: در وقت ایشان (خواجه بهاءالدین) مقدم علماء بخارا مولانا حسام الدین اصیلی و مولانا حمیدالدین شاشی بودند. (انیس الطالبین نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف ص 187)
حسام الدین اصیلی. از عالمان معاصر خواجه بهاءالدین نقشبندی در بخارا بود. صاحب انیس الطالبین آرد: در وقت ایشان (خواجه بهاءالدین) مقدم علماء بخارا مولانا حسام الدین اصیلی و مولانا حمیدالدین شاشی بودند. (انیس الطالبین نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف ص 187)
محمد بن خیر بن عمر بن خلیفه ابوبکر اموی مستوفی اشبیلی حافظ نحوی مقری (502- 575 هجری قمری). صفدی گوید: وی حافظ مقری نحوی لغوی و متقن و ادیب و بسیارمعرفت بود و برای اقراء، کتب بسیار نوشت و در اشبیلیه و قرطبه اقراء کرد و درجامع آن شهر خطبه خواند و امامت کرد. او راست: فهرست ما رواه عن شیوخه من الدواوین المصنفه فی ضروب العلم و انواع المعارف که در کتاب خانه اندلسیۀ مادریدبسال 1883 تا 1892 میلادی طبع شده. (معجم المطبوعات) ، پیشی گرفتن. پیش رفتن
محمد بن خیر بن عمر بن خلیفه ابوبکر اموی مستوفی اشبیلی حافظ نحوی مقری (502- 575 هجری قمری). صفدی گوید: وی حافظ مقری نحوی لغوی و متقن و ادیب و بسیارمعرفت بود و برای اقراء، کتب بسیار نوشت و در اشبیلیه و قرطبه اقراء کرد و درجامع آن شهر خطبه خواند و امامت کرد. او راست: فهرست ما رواه عن شیوخه من الدواوین المصنفه فی ضروب العلم و انواع المعارف که در کتاب خانه اندلسیۀ مادریدبسال 1883 تا 1892 میلادی طبع شده. (معجم المطبوعات) ، پیشی گرفتن. پیش رفتن
هرلد والتر. مستشرق انگلیسی (متولد 1899). از 1936 میلادی استاد زبان سانسکریت در دانشگاه کمبریج است. در زبان ختنی تخصص دارد و در مدرسه تتبعات شرقی لندن زبانهای ایرانی تدریس میکند. از آثارش مسائل زردشتی (1943 میلادی) ، متون ختنی (اول) (1945 میلادی) ، متون بودائی ختنی (1941 میلادی) ، و مطالعات هندوسکائی، متن های ختنی دوم (1953 میلادی) و سوم (1956 میلادی) است. (از دائره المعارف فارسی)
هَرلد والتر. مستشرق انگلیسی (متولد 1899). از 1936 میلادی استاد زبان سانسکریت در دانشگاه کمبریج است. در زبان ختنی تخصص دارد و در مدرسه تتبعات شرقی لندن زبانهای ایرانی تدریس میکند. از آثارش مسائل زردشتی (1943 میلادی) ، متون ختنی (اول) (1945 میلادی) ، متون بودائی ختنی (1941 میلادی) ، و مطالعات هندوسکائی، متن های ختنی دوم (1953 میلادی) و سوم (1956 میلادی) است. (از دائره المعارف فارسی)
مخفف (ابوالقاسم) است و بیشتر آنرا در مقام کوچک شمردن و در خطاب به آشنا و خویشاوندی که با او تکلف و رو دربایستی نداشته باشند بکار میبرند و گاه آنرا بهر کس اطلاق کنند و مراد شخصی نیست که نام او ابوالقاسم باشد: یکی نیست از این مرتیکه بپرسد: ابلی خرت بچند است ک (ص. هدایت. زنده بگورص 44)
مخفف (ابوالقاسم) است و بیشتر آنرا در مقام کوچک شمردن و در خطاب به آشنا و خویشاوندی که با او تکلف و رو دربایستی نداشته باشند بکار میبرند و گاه آنرا بهر کس اطلاق کنند و مراد شخصی نیست که نام او ابوالقاسم باشد: یکی نیست از این مرتیکه بپرسد: ابلی خرت بچند است ک (ص. هدایت. زنده بگورص 44)