جدول جو
جدول جو

معنی ابوعبدالرحمن - جستجوی لغت در جدول جو

ابوعبدالرحمن
(اَعَ دِرْ رَ ما)
بقی بن مخلدبن یزید قرطبی اندلسی. یکی از اعلام و صاحب تفسیر و مسند. او از یحیی بن یحیی اللیثی و محمد بن عیسی الاعشی اخذ حدیث و علم کرد. سپس بمشرق شد و صحبت اکابر فقه و حدیث دریافت و درحجاز از مصعب زهری و ابراهیم بن منذر و دیگر افراد آن طبقه و در مصر از یحیی بن بکیر و زهیر بن عباد و طائفۀ او به دمشق از ابراهیم بن هشام غسانی و صفوان بن صالح و هشام بن عمار و جماعتی دیگر و نیز از احمد بن حنبل و طبقۀ او و به کوفه از یحیی بن عبدالحمید یمانی و محمد بن عبدالله بن نمیر و ابابکر بن ابی شیبه و طائفۀ آنان و در بصره از اصحاب حمادبن زید روایت شنید. و در امر حدیث آن عنایت و بذل جهد کرد که مزیدی بر آن میسر نیست و شیوخ او دویست و سی و چهارتن باشند. و ابوعبدالرحمن زاهدی کثیرالصوم و صدوق و کثیرهالتهجد و مجاب الدعوه و اندک نظیر و مجتهد بود او از هیچکس تقلید نکرد و خود برطبق اخبار فتوی میکرد. مولد او رمضان 201 هجری قمری وفات به جمادی الاخره سال 276 هجری قمری بود و صاحب نفخ الطیب گوید ابن حزم گفته است در مسلمانی مانند تفسیر قرآن او تفسیری نیست حتی تفسیر محمد بن جریر طبری. و گویند او با مصنف بن ابی شیبه بأندلس بازگشت و بتدریس و روایت آن پرداخت و گروهی از اهل رای بر مسائل خلافیۀ آن کتاب انکار آوردند و عوام بر آن بشوریدند و مطلب بزرگ شد تا خبر بسمع محمد بن عبدالرحیم اموی صاحب اندلس رسید پس بقی بن مخلد و اصحاب رای را بخواند و جزء جزء کتاب را تا پایان پژوهش کرد آنگاه بخازن کتب خانه خویش داد و گفت خزانۀ کتب ما از مانند چنین کتاب بی نیاز نبود بگوی تا از آن نسخت برگیرند و در کتب خانه شاهی محفوظ دارند و بقی بن مخلد را گفت علوم خویش بطالبان آن بیاموز و مرویات محفوظۀ خود روایت کن و اصحاب رای را از تعرض به بقی نهی کرد. و او را کتاب مسندیست که در آن از هزاروسیصد تن محدث صاحب تصنیف روایت کند و نیز کتابی در فتاوی صحابه و تابعین و آن از مصنف بن ابی شیبه و مصنف عبدالرزاق و مصنف سعید بن منصور جامعتر و سودمندتر است و ابن حزم گوید: تصانیف این امام فاضل پایه های کاخ مسلمانی و بی مانند است و بقی در عداد بخاری و مسلم و نسائی بشمار است. رجوع به نفح الطیب و نامۀ دانشوران ج 4 ص 101 و معجم الادباء یاقوت و رجوع به بقی... شود
لغت نامه دهخدا
ابوعبدالرحمن
(اَ عَ دِرْ رَما)
محمد بن عبدالرحمن بن المغیره بن ابی ذئب. از فقهای محدّثین. و به سال 159هجری قمری درگذشت. او راست: کتاب السنن، محتوی کتب فقهیّه مانند نماز، طهارت، صیام، مناسک و جز آن. رجوع به ابن ابی ذئب... شود
لغت نامه دهخدا
ابوعبدالرحمن
(اَ سا)
عبدالله بن شقیق البصری. تابعی است و از ام ّالمؤمنین عائشه و عمر و ابوهریره روایت کند و گویند مستجاب الدعوه بوده است. رجوع بصفهالصفوه ج 3 ص 136 شود
محمد بن عبدالرحمن بن ابی لیلی الأنصاری محدث و فقیه. او سی وسه سال در کوفه قضا راند و به سال 148 هجری قمری درگذشت. رجوع به ابن ابی لیلی... شود
عتبی. شاعر. محمد بن عبیدالله بن عمر بن معاویه بن عمر بن عتبه بن ابی سفیان صخربن امیّۀ قرشی اموی. رجوع به عتبی... شود
حسّان بن ثابت صحابی است. رجوع به حسّان... شود و بعضی کنیت او را ابوعبدالله و برخی ابوحسام و جمعی ابوالولید گفته اند
بلال. مؤذن رسول صلوات الله علیه. صحابی است و بعضی کنیت او را ابوعبدالکریم گفته اند. رجوع به بلال مؤذن.... شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ عَ دِرْ رَ ما)
السلمی. عبدالله بن حبیب. تابعی و یکی از روات حدیث و زاهدی معروف است و باسناد از عمر و عثمان و علی و ابن مسعود و ابی الدرداء و غیر آنان روایت کند. مدت چهل سال بمسجد کوفه از خلافت عثمان تا روزگار امارت حجاج قرآن خواندی و در حیات حذیفه بمداین شد و به سال 105 هجری قمری در نود سالگی درگذشت. و او استاد عاصم بن ابی النجود ازدی فقیه است که در 128هجری قمری وفات کرده است. رجوع به صفه الصفوه ج 3 حبط ج 1 ص 30 و 266 شود
لغت نامه دهخدا
عماره. تابعی است
لغت نامه دهخدا
عبید بن اسحاق عطار کوفی. از روات حدیث است
لغت نامه دهخدا
علی بن حسن شقیق خراسانی. از روات حدیث است
لغت نامه دهخدا
شرحبیل الجعفی. صحابی است
لغت نامه دهخدا
یکی از علمای مذهب شافعی. او راست: کتاب الاجماع و الاختلاف. کتاب المقالات فی اصول الفقه. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
سلمی. نیشابوری. محمد بن حسین بن محمد بن موسی. نبیرۀ دختری ابوعمرو بن نجید. محدث صوفی. او در سایر فنون ادب صاحب مهارت بود. و در تاریخ یافعی و هم در فتوحات مکی بباب شصت و یکم ذکر اوآمده است. مولد و منشاء او در نیمۀ دویم مائۀ چهارم به نیشابور بود وی در طریقت شاگرد ابوالقاسم نصرآبادی و ابوالقاسم مرید شبلی است. و نیز درک صحبت جدّخویش ابوعمرو و اصم ّ کرده است و علاوه بر تفسیر نزدیک صد تألیف دارد. و ابوسعید ابوالخیر پس از وفات پیر ابوالفضل سرخسی به خدمت سلمی پیوست و خرقه از دست او پوشید. و از جملۀ کتب اوست: کتاب طبقات الصوفیه موسوم به تاریخ اهل الصفوه. در این کتاب ذکر بیش از 550 تن از مشایخ تصوف را آورده است. کتاب سنن الصوفیه در احوال شیوخ متصوفه. کتاب حقایق در تفسیر و آن مختصر است. کتاب آداب الصوفیه. کتاب آداب التعازی. کتابی در امثال قرآن. و جزئی در حدیث. وفات وی به نیشابور در سنۀ 412 هجری قمری بود. و هم بدان شهر مدفون است
لغت نامه دهخدا
سفینه. مولی ام سلمه. صحابی است
لغت نامه دهخدا
قیس الاعمی. تابعی است
لغت نامه دهخدا
زرعه الوحاظی. از روات حدیث است
لغت نامه دهخدا
زرعه. تابعی است. او از ابن عباس و از او مالک بن مغول روایت کند
لغت نامه دهخدا
زبید. از روات حدیث است
لغت نامه دهخدا
از روات است و از شعبی روایت کند
لغت نامه دهخدا
ابن هشام اموی، مکنی به ابوعبدالرحمن صاحب تاریخ بنی امیه است. (از کشف الظنون ج 1 ص 289)
لغت نامه دهخدا
حنظله التمیمی. از روات حدیث است و از او ابونعیم و ابواحمد زبیری روایت کنند
لغت نامه دهخدا
فهری قرشی. عبد یا یزید بن انیس یا کرزبن ثعلبه. صحابی است و غزوۀ حنین را دریافته است
لغت نامه دهخدا
کندی. وی درشمار شامیان است و از کثیر بن مره حدیث شنیده است
لغت نامه دهخدا
موصلی. او از ابن عمر، و از ابراهیم و از او موسی بن ابی عائشه روایت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ دِرْ رَ)
خالد بن یزید الحرّانی. تابعی و ثقه است. اصطلاح تابعی و ثقه جایگاه بالایی در علم حدیث دارد، یعنی راوی نه تنها از تابعین بوده بلکه دارای ویژگی امانت داری و دقت در نقل حدیث است. علما از چنین راویانی برای نقل احادیث صحیح و معتبر استفاده می کردند. نام بسیاری از این افراد در منابع معتبر همچون تهذیب الکمال، میزان الاعتدال و رجال الکشی ذکر شده است و نقل آنان در اسناد احادیث صحیح اهمیت ویژه ای دارد.
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ دِرْ رَ ما)
طاوس بن کیسان یمانی یکی از ابناء فارس و اعیان تابعین است و فتاوی او در فقه مذکور و مشهور است. او درک صحبت ابن عباس و ابی هریره کرده و از آن دو حدیث شنیده است و به سال 106 هجری قمری در مکّه درگذشته است. و رجوع به طاوس... شود
لغت نامه دهخدا
یزیدی. او راست: کتاب غریب القرآن. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
مولی ام مشکم. تابعی است و از ابی هریره روایت کند
لغت نامه دهخدا
ابن بشر مکنی به ابوعبدالرحمن. مولی عبدالله بن عمر. تابعی است
لغت نامه دهخدا
مکاتب عائشه. صحابی است
لغت نامه دهخدا
مدینی، شعبه. محدث است و نافعبن یزید از او روایت کند
لغت نامه دهخدا
مفضل. تابعی است و صدقه بن سابق از او روایت کند
لغت نامه دهخدا
معبد. تابعی است و موسی بن داود از او روایت کند
لغت نامه دهخدا
مطر. تابعی است و قتیبه بن سعید از او روایت کند
لغت نامه دهخدا
مسلمه، از روات حدیث است و از صالح بن درهم روایت کند
لغت نامه دهخدا
مسرور. محدّث است
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ دِرْ رَ ما)
بشربن غیاث بن ابی کریمهالمریسی. فقیه و متکلم حنفی از موالی زید بن الخطاب. او فقه از قاضی ابویوسف حنفی فرا گرفت. لکن بعلم کلام مشغول گشت و بخلق قرآن قائل بود و در این باب از وی اقوال شنیعه حکایت کنند و او مذهب مرجئه داشت و طایفۀ مریسیّه از مرجئه بدو منسوبند. و میگفت نماز بردن به آفتاب و ماه کفر نیست لکن نشانۀ کفر است. و او را با امام شافعی مناظراتی بود. و نحونمیدانست و در گفتار لحنهای فاحش و گزاف می آورد و روایت حدیث از حمادبن سلمه و سفین بن عینیه و ابی یوسف قاضی و جز آنان میکرد. و گویند پدر او یهودی بود و به کوفه رنگرزی میکرد. و به ذی حجۀ سال 218 یا 219ه. ق به بغداد درگذشت و درب مریسی به بغداد بدو منسوب است. رجوع به ابن خلکان چ طهران ج 1 ص 97 و نامۀ دانشوران ج 4 ص 137 و معجم البلدان کلمه مریسه شود
لغت نامه دهخدا
حاضن عائشه. صحابی است
لغت نامه دهخدا