جدول جو
جدول جو

معنی ابوتمرون - جستجوی لغت در جدول جو

ابوتمرون
به رومی اسم نغر است و آن طائری است خرد. (مخزن الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ عِ)
ورشان. (المرصع). فاخته. مرغ الهی. کناد. کالنجه. صلصل
لغت نامه دهخدا
(اَ عِ)
سلمی، مملوک. او را پنجاه ورقه شعر است
لغت نامه دهخدا
(اَ ضَ)
ابراهیم بن یزید بن اسودبن محمد بن ربیعه. یکی از تابعین. متوفی به سال 96 هجری قمری در 49 سالگی. رجوع به ابراهیم نخعی... شود
یکی از رؤسای خرمیان. رقیب جاویدان بن سهرک در ریاست این قوم، بکوه بذ و اطراف آن. رجوع به بابک... شود
لغت نامه دهخدا
(اَ مَرْ)
وزغه. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ بَ)
محمد بن احمد باجی. یکی از اکابر فقهای اسپانیا. او در اول قاضی شهر اشبیلیه بود و سپس بمشرق آمد و چندی بدمشق اقامت کرد و به سال 635 هجری قمری در قاهره درگذشت. و رجوع به محمد بن احمد باجی... شود
ابن حبیب. عبدالملک سلمی فقیه اندلسی. او راست: شرح الموطاء مالک. وفات 239 هجری قمری (کشف الظنون). و رجوع به ابن حبیب ابومروان.... شود
عبدالملک اول. ابن محمد. چهارمین از شرفای حسنی مراکش (از 983 تا 986 هجری قمری). و رجوع بعبدالملک... شود
لغت نامه دهخدا
به یونانی، وج. (مخزن الادویه). رجوع به ابارون شود
لغت نامه دهخدا
(اَ عَمْرْ)
شاهین.
لغت نامه دهخدا
(اَ ضَ)
عبدالوهاب بن حافظ ابی عبدالله بن محمد بن اسحاق بن محمد بن یحیی بن منده بن ولید بن منده بن بطه بن استندار بن چهاربخت بن فیرزان اصفهانی محدث. رجوع به بنومنده شود
صریفینی. عثمان. از شاگردان شیخ عبدالقادر گیلانی است. وفات او ظاهراً در اواخر مأئۀ ششم بوده است. رجوع به نفحات الانس و نامۀ دانشوران ج 2 ص 424 شود
ابن حماس. در نام او اختلاف است بعضی یوسف بن یونس و بعضی یونس بن یونس و بعضی یونس بن یوسف گفته اند. رجوع به صفهالصفوه چ حیدرآباد دکن ج 2 ص 76 شود
قاضی بغداد. به روزگار مقتدر خلیفۀ عباسی. واین ابوعمرو در سال 309 هجری قمری باباحت خون حسین بن منصور حلاّج فتوی نوشت. رجوع به حبط ج 1 ص 301 شود
عثمان بن سعید بن عثمان بن سعید بن عمر الاموی المقری القرطبی الدانی. رجوع به عثمان... و رجوع به ابوعمرو دانی... شود
لغت نامه دهخدا