معنی ابوعمران
ابوعمران
(اَ عِ)
ورشان. (المرصع). فاخته. مرغ الهی. کناد. کالنجه. صلصل
لغت نامه دهخدا
⚡ جستجوی واژه " ابوعمران " در سایر فرهنگهای لغت و دائره المعارفهای جدول جو ...