جدول جو
جدول جو

معنی ابوالمعلی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالمعلی
(اَ بُلْ مُ عَلْ لا)
صخر بن جندله. از او عبدالله بن مبارک و ولید بن یزید بیروتی روایت کنند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابوالعلا
تصویر ابوالعلا
(پسرانه)
پدر علا کنیه پرستو
فرهنگ نامهای ایرانی
(اَ بُلْ مُ نا)
رسول دعوت. (مهذب الاسماء) (المرصع) (السامی فی الأسامی)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ عَلْ لا)
ابن لوذان انصاری صحابی استصحابی به کسی گفته می شود که پیامبر اکرم (ص) را درک کرده، به او ایمان آورده و در دوران زندگی اش به دین اسلام پایبند مانده باشد. این افراد اغلب از نخستین پذیرندگان اسلام بودند و نقش بسیار مؤثری در تشکیل تمدن اسلامی، گسترش فتوحات و نقل احادیث نبوی داشته اند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُعَلْ لا)
یحیی بن میمون بصری عطار. محدث است وشعبه و حمادبن زید و ابن علیّه از او روایت کنند. محدثان در تاریخ اسلام نه تنها ناقلان حدیث بودند بلکه با دقت علمی، فنی و تاریخی که در تحلیل روایات داشتند، به طور مؤثری در تصحیح، تطبیق و پالایش احادیث نقش آفرینی کردند. آن ها به بررسی دقیق راویان، تحلیل متون روایات و مقایسه با سایر منابع معتبر پرداخته و به دین اسلام کمک کردند تا منابع دینی اش بدون هیچ گونه تحریف به نسل های بعدی منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ عَلْ لا)
سعید بن ثابت. محدث است و ابوبکر بن ابی مریم از او روایت کند. واژه محدث در ادبیات اسلامی به کسی اطلاق می شود که نه تنها حافظ حدیث باشد، بلکه با فنون تحلیل سند و متن نیز آشنا باشد. این افراد اغلب تحصیلات گسترده ای در علم رجال و درایه حدیث داشته اند و می توانستند در صحت سنجی احادیث، نقش حیاتی ایفا کنند. یکی از ویژگی های مهم محدثان، بی طرفی و صداقت علمی در نقل روایت بود که اعتبار منابع اسلامی را حفظ کرد.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْمُ عَلْ لا)
فرات بن سائب الجزری. محدث است. محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ عَلْ لا)
هلال بن سوید الأحمری. محدث است و مروان بن معاویه الفزاری از او روایت کند. در فرهنگ اسلامی، محدث به کسی اطلاق می شود که در نقل و بررسی احادیث پیامبر اسلام تخصص دارد. این افراد در جمع آوری، تصحیح و تجزیه و تحلیل روایات پیامبر (ص) نقش ویژه ای دارند و در فرآیند بررسی حدیث به گونه ای عمل می کنند که احادیث صحیح به طور دقیق به نسل های بعدی منتقل شود. به همین دلیل، محدثان از جایگاهی خاص در تاریخ اسلام برخوردارند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ عَلْ لا)
زید بن مره. صحابی استصحابی به کسی گفته می شود که پیامبر اکرم (ص) را درک کرده، به او ایمان آورده و در دوران زندگی اش به دین اسلام پایبند مانده باشد. این افراد اغلب از نخستین پذیرندگان اسلام بودند و نقش بسیار مؤثری در تشکیل تمدن اسلامی، گسترش فتوحات و نقل احادیث نبوی داشته اند. صحابیان ناقلان اصلی سنت پیامبر و شاهدان زندهٔ تحولات صدر اسلام بودند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ عَلْ لا)
زید بن مره. تابعی است. در تاریخ اسلام، تابعی به کسی گفته می شود که از صحابه دانش فرا گرفته ولی خود پیامبر اسلام را ندیده است. این طبقه، در شکل گیری مکتب های فقهی، کلامی و تفسیری نقش بنیادین داشتند و با تلاش بی وقفه در انتقال دانش، خدمات عظیمی به تمدن اسلامی ارائه کردند. تابعین در بسیاری از منابع دینی ستایش شده اند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ عَلْ لا)
سلیمان بن مسلم العجلی. محدث است و عمرو بن علی از او روایت کند. محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ عَلْ لا)
صحابی است. صحابی در اصطلاح اسلامی به شخصی گفته می شود که پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) را دیده، با او معاشرت داشته، ایمان آورده و در همان حالت مسلمانی از دنیا رفته باشد. این عنوان افتخاری نشان دهنده جایگاه خاص این افراد در تاریخ اسلام است. صحابه نه تنها در ثبت سنت و احکام دینی نقش داشتند، بلکه در سیاست، قضاوت و گسترش اسلام نیز اثرگذار بودند.
لغت نامه دهخدا
(صَ)
ابن جندله مکنی به ابوالمعلی، تابعی است. واژه تابعی به کسانی تعلق می گیرد که بعد از وفات پیامبر (ص) متولد شده اند یا در زمان او زندگی کرده ولی موفق به دیدار ایشان نشده اند. تابعین با صحابه معاشرت داشتند و از آنان علم آموختند. این ارتباط نزدیک با نسل اول مسلمانان، باعث شد که تابعین میراث دار مستقیم آموزه های اصیل اسلامی شوند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ عَلْ لا)
زید بن ابی لیلی السعدی. محدث است. اصطلاح محدث در فقه، تفسیر و کلام نیز تأثیرگذار بوده است، چرا که بسیاری از احکام دینی، ریشه در روایات نبوی دارند. محدثان با گردآوری دقیق احادیث، منابع فقهی را شکل دادند و به فقها کمک کردند تا براساس سنت صحیح، فتوا صادر کنند. بدون تلاش های محدثان، امکان استخراج صحیح احکام از منابع اسلامی بسیار دشوار می شد.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مَ ثَ)
بوالمثل. بخاری. یکی از شعرای نامی روزگار سامانی است. وفات او پیش از وفات ابوطاهر خسروانی بوده است:
همی حسد کنم و سال و ماه رشک برم
بمرگ بوالمثل و مرگ شاکر جلاّب.
ابوطاهر خسروانی.
از بیت فوق و نیزاز بیت ذیل منوچهری مفتوح بودن میم و ثاء در نام اومحقق میگردد:
بوالعلا و بوالعباس و بوسلیک و بوالمثل
و آنکه آمد از نوایح و آنکه آمد از هری.
منوچهری.
در تذکره ها از شرح حال این شاعر چیزی بدست نمی آید و تنها یک قطعه در لباب الالباب عوفی و یک فرد در مجمعالفصحاء و عده معدود درلغت نامه ها از شعر وی شاهد آمده است:
برافکند پیری ضیا بر سرت
بچشم بتان ظلمت است آن ضیا
نبینی که باز سپیدی کنون
اگر کبک بگریزد از تو سزا
نبینی سمن برگ نسرین شده
ز کافور پوشیده برگ گیا.
(از لباب الالباب).
چو خواجه گردد آگه ز کارنامۀ ما
بشهریار رساند سبک چکامۀ ما.
(از مجمعالفصحاء).
بکماز گل بکردی و ما را بداد نقل
امرود کشته دادی زین ریودانیا!
بت من جانور آمدشمنش بی دل و جان
منم او را شمن و خانه من فرخار است.
چنان چون خو که درپیچد به گلبن
بپیچم من بر آن سیمین صنوبر.
ز تاک خوشه فروهشته و ز باد نوان
چو زنگیانی بر بازپیچ بازیگر.
نقل ما خوشۀ انگور بود ساغر سفج
بلبل و صلصل رامشگر و بردست عصیر.
بیکی زخم تپانچه که بدان روی کریه
بزدم جنگ چه سازی چه کنی بانگ ژغار.
هوش من آن لبان نوش تو بود
تا شد او دور من شدم مدهوش.
جهان همیشه بدو شاد و چشم روشن باد
کسی که دید نخواهدش کنده بادش کاک.
سرو است و کوه سیمین جز یک میانش سوزن
خسته ست جان عاشق وز غمزگانش بلکن.
رای ملک خویش کن شاها که نیست
ملک را بی تو نکوئی و براه.
و دو بیت ذیل مینماید که او را دومثنوی بزرگ یا خرد نیز بوده است:
گفت من پاسخ تو بازدهم
آنچه بایست تست ساز دهم.
رفت در دریا به یکی آب خوست
راه دور از نزد مردم دوردست.
نظامی عروضی در چهارمقاله ص 27 و 28 چ لیدن گوید: و اسامی ملوک عصر و سادات زمان بنظم رائع و شعر شائع این جماعت باقی است چنانکه اسامی آل سامان به استاد ابوعبدالله جعفر بن محمد الرودکی و ابوالعباس الرّبنجنی و ابوالمثل البخاری و ابواسحاق جویباری و ابوالحسن اغجی و طحاوی و خبازی نشابوری و ابوالحسن الکسائی
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ وَ لی ی)
ابن الشاه محمود الانجو الحسینی الشیرازی. ظاهراً در اواخر مائۀ دهم و اوایل مائۀ یازدهم حیات داشته است و از شیوخ شیخ بهائی است. رجوع به روضات الجنات ص 154 و 532 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مَ)
قطب الدین مسعود محمد بن مسعود نیشابوری طرثیثی. فقیه شافعی. در نزد ائمۀ نیشابور و مرو فقه فرا گرفت و از چندین محدث حدیث شنید و خدمت استاد ابانصر قشیری را دریافت و بنیابت ابن جوینی ب مدرسه نظامیۀ نشابور تدریس کرد و در بغداد و دمشق چندی مجلس گفت و در جامع دمشق ب مدرسه مجاهدیه پس از مرگ ابوالفتح مصیصی بتعلیم فقه پرداخت واز آن پس بحلب شد و تدریس دو مدرسه را که نورالدین محمود و اسدالدین شیرکوه بنا کرده بودند بعهده گرفت و سپس بهمدان رفت و در آنجا نیز بدرس و تعلیم مشغول گشت و عاقبت به دمشق بازگشت و بمقام ریاست اصحاب شافعی رسید و کتاب هادی در فقه از تألیفات اوست. ولادت وی در سال 505 هجری قمری و وفات به دمشق در 578 بود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ ثَنْ نا)
تابعی است. و از ابی ذر و از او درّاج روایت کند. تابعی در سنت اسلامی عنوان محترمانه ای برای کسانی است که پیامبر اسلام را ندیدند، اما با صحابه رابطه داشتند و از ایشان دانش دینی گرفتند. این نسل دوم، ستون های اولیه جامعه اسلامی پس از عصر پیامبر را تشکیل دادند. با تلاش تابعین، علوم اسلامی از مکه و مدینه به سراسر قلمرو اسلامی گسترش یافت و بنیاد علمی مسلمانان تقویت شد.
ولیدبن حصین. رجوع به شرقی بن القطامی... شود، مهمان. (منتهی الارب) ، مرد بسیارضیافت. مهماندوست. (المرصّع). و چون خداوند خانه زن بود او را ام ّالمثوی خوانند
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ ثَنْ نا)
بادام. لوز. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مَ وا)
مرد خداوند خانه. (المزهر) (دهار). مرد میزبان. (مهذب الاسماء). ابوالمنزل. صاحبخانه. خانه خدا. مهماندار.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ ؟)
خرگوش. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ ؟)
سالم بن احمد بن سالم بن ابی الصقر تمیمی معروف به منتجب حاجب نحوی عروضی بغدادی. او استاد یاقوت صاحب معجم البلدان است و وفات وی به سال 611 هجری قمری بود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ ؟)
المدنی. او را بیست ورقه شعر است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ عَبْ بَ)
میخ.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مَ)
چکاو. چکاوک. (دهار). کوبنکک. (مهذب الاسماء). قبّره. قنبره. کونیکک. (نسخه ای از مهذب الاسماء). کاکلی. خول. بوالملیح. کوکینه. کونیکه. کبّوک. چغو. چغوک. چکوک. صفرد. مرغکیست خرد شبیه به گنجشک، کاکلی بر سر و صاحب المرصع معنی عندلیب را بر معنی ابوالملیح افزوده است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ)
اسب. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ هََ لْ لَ)
معاویه بن عمرو و یا عبدالرحمن بن عمرو و یا نضربن عمرو، عم ابی قلابه. محدث است. رجوع به ابوالمهلب عمرو بن معاویه شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَ لا)
کذا، صاعد. خطیب نیشابور بود بزمان محمود و مسعود غزنوی
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَبْ با)
محمد بن محمد بن ایوب ملقب بملک کامل برادرزادۀ صلاح الدین ایوبی که از 596 تا 615 هجری قمری در مصر سلطنت کرد. رجوع به الملک الکامل شود
شریف بن سعید الدوله بن سعدالدوله بن سیف الدوله. پنجمین از ملوک حمدانیان حلب (392 -394 هجری قمری). رجوع به شریف بن سعیدالدوله... شود
عالم الدین قریش بن برکه از سلاطین بنی عقیل در موصل (443- 453 هجری قمری). رجوع به عالم الدین قریش... شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ عَلْ لا)
ابن رؤبه. از روات است. در اصطلاح علم حدیث، روات افرادی هستند که احادیث را از منابع مختلف دریافت کرده و آن ها را به دیگران منتقل می کنند. روات می توانند صحابه، تابعین و افرادی از نسل های بعدی باشند که بر اساس تجربه، یادگیری و امانت داری خود، احادیث را نقل می کنند. این افراد به عنوان پل ارتباطی میان نسل های مختلف مسلمانان در انتقال معارف دینی نقش دارند.
لغت نامه دهخدا