ایّوب بن شادی بن مروان. ملقب بملک الافضل نجم الدین دوینی سجستانی آذربایجانی پدر سلطان صلاح الدین. وی بروزگار سلطنت پسر خویش صلاح الدین در ذیحجۀ سال 568 ه. ق. به مصر از اسب درغلطید و بدان آسیب درگذشت. و رجوع به ایّوب... شود
ایّوب بن شادی بن مروان. ملقب بملک الافضل نجم الدین دوینی سجستانی آذربایجانی پدر سلطان صلاح الدین. وی بروزگار سلطنت پسر خویش صلاح الدین در ذیحجۀ سال 568 هَ. ق. به مصر از اسب درغلطید و بدان آسیب درگذشت. و رجوع به ایّوب... شود
صحابیست. واژه صحابی از ریشه «صحب» به معنای همراهی آمده و در اصطلاح اسلامی به کسانی اطلاق می شود که پیامبر اسلام (ص) را دیده، به او ایمان آورده و تا پایان عمر مسلمان مانده اند. آنان پایه گذاران سنت، ناقلان حدیث و ستون های نخستین جامعه اسلامی به شمار می روند. صحابه ستون های اصلی جامعه اسلامی نخستین را تشکیل می دادند و در تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارند.
صحابیست. واژه صحابی از ریشه «صَحب» به معنای همراهی آمده و در اصطلاح اسلامی به کسانی اطلاق می شود که پیامبر اسلام (ص) را دیده، به او ایمان آورده و تا پایان عمر مسلمان مانده اند. آنان پایه گذاران سنت، ناقلان حدیث و ستون های نخستین جامعه اسلامی به شمار می روند. صحابه ستون های اصلی جامعه اسلامی نخستین را تشکیل می دادند و در تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارند.
دمشقی نصرانی. طبیبی در صدر اسلام و گویند وی زمان بعثت رسول را دریافته است و طبیب خاص معاویه بن ابی سفیان بود آنگاه که معاویه به سال 50 هجری قمری پسر خود یزید را امیر حاج کرد ابوالحکم را با وی بفرستاد. گویند او اول کس است که کتاب الحمیات را از یونانی به عربی نقل کرد. پس از معاویه شغل طبابت یزید و عبدالملک مروان و دیگر خلفای اموی میورزید و عمر او از صد بگذشت و بزمان هشام بن عبدالملک وفات کرد. فرزند او حکم طبیب عبدالصمد بن علی بن عبدالله بن عباس بود و نبیرۀ وی عیسی بن الحکم نیز طبیبی مشهور است. رجوع به نامۀ دانشوران ج 2 ص 674 شود ابن غلندو. از اطبای مشهور اندلس. مولد و منشاء او اشبیلیه و بمراکش به سال 587 هجری قمری درگذشته است. او در شعر و ادب بارع و بحسن خط در دو خط مشرقی و اندلسی مشهور و صاحب تألیفات عدیده است. و رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 4 ص 131 شود
دمشقی نصرانی. طبیبی در صدر اسلام و گویند وی زمان بعثت رسول را دریافته است و طبیب خاص معاویه بن ابی سفیان بود آنگاه که معاویه به سال 50 هجری قمری پسر خود یزید را امیر حاج کرد ابوالحکم را با وی بفرستاد. گویند او اول کس است که کتاب الحمیات را از یونانی به عربی نقل کرد. پس از معاویه شغل طبابت یزید و عبدالملک مروان و دیگر خلفای اموی میورزید و عمر او از صد بگذشت و بزمان هشام بن عبدالملک وفات کرد. فرزند او حکم طبیب عبدالصمد بن علی بن عبدالله بن عباس بود و نبیرۀ وی عیسی بن الحکم نیز طبیبی مشهور است. رجوع به نامۀ دانشوران ج 2 ص 674 شود ابن غلندو. از اطبای مشهور اندلس. مولد و منشاء او اشبیلیه و بمراکش به سال 587 هجری قمری درگذشته است. او در شعر و ادب بارع و بحسن خط در دو خط مشرقی و اندلسی مشهور و صاحب تألیفات عدیده است. و رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 4 ص 131 شود
خزاعی. شاعری از عرب نام وی محمّد بن عبدالله بن رزین و صاحب اغانی گوید او عم دعبل خزاعی است و ابن قتیبه گوید: وی پسر عم دعبل است. ابتدا وی شاعر درباری خلیفه هارون الرشید بود و سپس در ملازمت امیر رقّه میزیست و به آخر عمر نابینا گشت. او را قصائدی است در تحسر بر بینائی خویش وفات وی به سال 196 هجری قمری بوده است. و ظاهراً ابوالشیث در قصیدۀ منوچهری با ثاء مثلثه همین ابوالشیص باشد. برآن وزن این شعر گفتم که گفته است: ابوالشیص اعرابی باستانی ساقبل واللیل ملق الجران غراب ینوح علی غصن بان. و ابن الندیم گوید:دیوان او را صولی گرد کرده و آن صد وپنجاه ورقه است. و کنیت دیگر او ابوجعفر است
خزاعی. شاعری از عرب نام وی محمّد بن عبدالله بن رزین و صاحب اغانی گوید او عم دعبل خزاعی است و ابن قتیبه گوید: وی پسر عم دعبل است. ابتدا وی شاعر درباری خلیفه هارون الرشید بود و سپس در ملازمت امیر رقّه میزیست و به آخر عمر نابینا گشت. او را قصائدی است در تحسر بر بینائی خویش وفات وی به سال 196 هجری قمری بوده است. و ظاهراً ابوالشیث در قصیدۀ منوچهری با ثاء مثلثه همین ابوالشیص باشد. برآن وزن این شعر گفتم که گفته است: ابوالشیص اعرابی باستانی ساقبل واللیل ملق الجران غراب ینوح علی غصن بان. و ابن الندیم گوید:دیوان او را صولی گرد کرده و آن صد وپنجاه ورقه است. و کنیت دیگر او ابوجعفر است
ابن حیان حافظ ابومحمد عبدالله بن محمد اصفهانی. او راست: کتاب التوبیخ. وفات وی به سال 369 هجری قمری بوده است. رجوع به ابن حیان شود. و رجوع به عبدالله... شود
ابن حیان حافظ ابومحمد عبدالله بن محمد اصفهانی. او راست: کتاب التوبیخ. وفات وی به سال 369 هجری قمری بوده است. رجوع به ابن حیان شود. و رجوع به عبدالله... شود
عسقلانی. یکی از معاریف صوفیه. او در نیمۀ دویم مائۀ سوم هجری به بغداد میزیست و در اواخر همین مائه در یکی از قراء بغداد بدرود حیات گفت. رجوع به نامۀ دانشوران ج 3 ص 102 و رجوع به نفحات الانس شود مرثدبن عبدالله الیزنی. مفتی مصر. تابعی است. او به سال 98 هجری قمری درگذشت. از او یزید بن ابی حبیب روایت کند. رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 254 شود احمد بن محمد بن میمون. او پس از سلیمان بن حسن بن مخلد وزارت متقی خلیفۀ عباسی یافت و وزارت او دیری نکشید. رجوع به تجارب السلف ص 219 شود حمصی. از مشاهیر ارباب طریقت. وفات او به سال 310 هجری قمری بوده است. رجوع به نفحات الانس جامی و نامۀ دانشوران ج 3 ص 102 شود حسن بن بابا. رجوع به ابن خمار ابوالخیر حسن بن سوار...، و رجوع به نامۀ دانشوران ج 1 ص 51 و شهرزوری ص 23 شود جرائحی. شهرزوری در تاریخ الحکما گوید او طبیب بیمارستان عضدی بود. رجوع به نامۀ دانشوران ج 2 ص 724 شود
عسقلانی. یکی از معاریف صوفیه. او در نیمۀ دویم مائۀ سوم هجری به بغداد میزیست و در اواخر همین مائه در یکی از قراء بغداد بدرود حیات گفت. رجوع به نامۀ دانشوران ج 3 ص 102 و رجوع به نفحات الانس شود مرثدبن عبدالله الیزنی. مفتی مصر. تابعی است. او به سال 98 هجری قمری درگذشت. از او یزید بن ابی حبیب روایت کند. رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 254 شود احمد بن محمد بن میمون. او پس از سلیمان بن حسن بن مخلد وزارت متقی خلیفۀ عباسی یافت و وزارت او دیری نکشید. رجوع به تجارب السلف ص 219 شود حمصی. از مشاهیر ارباب طریقت. وفات او به سال 310 هجری قمری بوده است. رجوع به نفحات الانس جامی و نامۀ دانشوران ج 3 ص 102 شود حسن بن بابا. رجوع به ابن خمار ابوالخیر حسن بن سوار...، و رجوع به نامۀ دانشوران ج 1 ص 51 و شهرزوری ص 23 شود جرائحی. شهرزوری در تاریخ الحکما گوید او طبیب بیمارستان عضدی بود. رجوع به نامۀ دانشوران ج 2 ص 724 شود
حسام الدوله، فارس بن ابی الفتح. از امرای کرد حلوان. او پس از وفات پدر در 401 هجری قمری امارت یافت. و با امراء اطراف خاصه برادر خویش مهلهل جنگها پیوست و به سال 437 هجری قمری مغلوب اینال سلجوقی گردید و بیشتر متصرفات وی به تسخیر او درآمد و ناچار با برادر خویش صلح کرد لکن در همان سال درگذشت. و اکراد تابع مهلهل گردیدند
حسام الدوله، فارس بن ابی الفتح. از امرای کرد حلوان. او پس از وفات پدر در 401 هجری قمری امارت یافت. و با امراء اطراف خاصه برادر خویش مهلهل جنگها پیوست و به سال 437 هجری قمری مغلوب اینال سلجوقی گردید و بیشتر متصرفات وی به تسخیر او درآمد و ناچار با برادر خویش صلح کرد لکن در همان سال درگذشت. و اکراد تابع مهلهل گردیدند
سنگ زبرین از دو سنگ آتش زنه و زیرین را ام النار گویند. ذوالرمه راست: و سقط کعین الدیک بارعت صاحبی اباها و میانا لموضعها وکرا مشهره لایمکن الفحل امها اذا هی لم تمسک باطرافها قسرا. و دیگری گوید: و منتوجه من غیر حمل لو اننا ترکنا اباها لم ترد امها بعلا. رجوع به زند و پازند شود
سنگ زبرین از دو سنگ آتش زنه و زیرین را ام النار گویند. ذوالرمه راست: و سقط کعین الدیک بارعت صاحبی اباها و میانا لموضعها وکرا مشهره لایمکن الفحل امها اذا هی لم تمسک باطرافها قسرا. و دیگری گوید: و منتوجه من غیر حمل لو اننا ترکنا اباها لم ترد امها بعلا. رجوع به زند و پازند شود
امیر ابوالیسر، سپاهسالار امیرابوالحسن علی لشکری فرمانروای گنجه از پادشاهان شدّادی که قطران شاعر در آغاز پس از مسافرت بگنجه بتوسط وی بدربار امیر مزبور راه یافت. قطران در نامه ای که به ابوالیسر فرستاده گوید: بشهر اندرون با تونامی شدم بنزدیک خسرو گرامی شدم یکی نزد خسرو نشاندی مرا به گردون هفتم رساندی مرا. و در قابوسنامه آمده است: چنانکه امیر فضلون ابوالسوار، ابوالیسر حاجب را به اسفهسالاری به بردع میفرستاد ابوالیسر گفت تا زمستان درنیاید نروم از بهر آنکه آب و هوای بردع سخت بد است خاصه به تابستان و در این معنی سخن دراز گشت امیر فضلون گفت چرا چنین اعتقاد باید داشت که بی اجل هرگز کسی نمرده است و نمیرد ابوالیسر گفت چنان است که خداوند میفرماید که هیچکس بی اجل نمیرد و لیک تا کسی را اجل نیامده باشد به تابستان ببردع نرود. رجوع به سخن و سخنوران ج 2 ص 140 و 141 شود ریاضی. در قاموس الاعلام این نام آمده و بکلمه ریاضی بغدادی ارجاع کرده است لیکن ذیل این کلمه نیز ترجمه وی نیامده است
امیر ابوالیسر، سپاهسالار امیرابوالحسن علی لشکری فرمانروای گنجه از پادشاهان شدّادی که قطران شاعر در آغاز پس از مسافرت بگنجه بتوسط وی بدربار امیر مزبور راه یافت. قطران در نامه ای که به ابوالیسر فرستاده گوید: بشهر اندرون با تونامی شدم بنزدیک خسرو گرامی شدم یکی نزد خسرو نشاندی مرا به گردون هفتم رساندی مرا. و در قابوسنامه آمده است: چنانکه امیر فضلون ابوالسوار، ابوالیسر حاجب را به اسفهسالاری به بردع میفرستاد ابوالیسر گفت تا زمستان درنیاید نروم از بهر آنکه آب و هوای بردع سخت بد است خاصه به تابستان و در این معنی سخن دراز گشت امیر فضلون گفت چرا چنین اعتقاد باید داشت که بی اجل هرگز کسی نمرده است و نمیرد ابوالیسر گفت چنان است که خداوند میفرماید که هیچکس بی اجل نمیرد و لیک تا کسی را اجل نیامده باشد به تابستان ببردع نرود. رجوع به سخن و سخنوران ج 2 ص 140 و 141 شود ریاضی. در قاموس الاعلام این نام آمده و بکلمه ریاضی بغدادی ارجاع کرده است لیکن ذیل این کلمه نیز ترجمه وی نیامده است
محدث است و مسلمه از او روایت کند. یکی از ویژگی های بارز محدثان، دقت در نقل حدیث همراه با بررسی دقیق زنجیره راویان بود. آنان با استفاده از فنون پیشرفته نقد حدیث، توانستند روایات صحیح را از میان انبوهی از احادیث جعلی یا ضعیف جدا کنند. محدث کسی بود که با بررسی دقیق سند (اسناد روایت)، متن حدیث، و تطبیق آن با منابع دیگر، به راستی آزمایی سنت پیامبر اسلام می پرداخت و آن را حفظ می کرد.
محدث است و مسلمه از او روایت کند. یکی از ویژگی های بارز محدثان، دقت در نقل حدیث همراه با بررسی دقیق زنجیره راویان بود. آنان با استفاده از فنون پیشرفته نقد حدیث، توانستند روایات صحیح را از میان انبوهی از احادیث جعلی یا ضعیف جدا کنند. محدث کسی بود که با بررسی دقیق سند (اسناد روایت)، متن حدیث، و تطبیق آن با منابع دیگر، به راستی آزمایی سنت پیامبر اسلام می پرداخت و آن را حفظ می کرد.
سعید بن ابی عروبه. محدث است. رجوع به ابن ابی عروبه سعید و رجوع به حبیب السیر چ طهران ج 1 ص 275 شود و در حبیب السیر سال وفات او سنۀ خمس و خمسین و مائه (155 هجری قمری). آمده است
سعید بن ابی عروبه. محدث است. رجوع به ابن ابی عروبه سعید و رجوع به حبیب السیر چ طهران ج 1 ص 275 شود و در حبیب السیر سال وفات او سنۀ خمس و خمسین و مائه (155 هجری قمری). آمده است
پهلوان بن شهرمزن بن محمد بن بیوراسف الیزدی دجّال کذّاب. و حافظ گوید: زعم انه سمع من شخص لایعرف، بعد السبعین و خمسماءه صحیح البخاری قال اخبرنا الداودی. فانظر الی هذه الوقاحه. صاحب تاج العروس گوید اسم و نسب او را در آخر شرح مصابیح بغوی بخط مؤلف دیدم کنیت آدم پدر آدمیان. بوالبشر. کنیت مهتر آدم علیه السلام. (مؤید الفضلاء). صفی الله کنیت ابن مقفع ساویروس اسقف
پهلوان بن شهرمزن بن محمد بن بیوراسف الیزدی دجّال کذّاب. و حافظ گوید: زعم انه سمع من شخص لایعرف، بعد السبعین و خمسماءه صحیح البخاری قال اخبرنا الداودی. فانظر الی هذه الوقاحه. صاحب تاج العروس گوید اسم و نسب او را در آخر شرح مصابیح بغوی بخط مؤلف دیدم کنیت آدم پدر آدمیان. بوالبشر. کنیت مهتر آدم علیه السلام. (مؤید الفضلاء). صفی الله کنیت ابن مقفع ساویروس اسقف
صحابی انصاری است. (از الاصابه). افراد صحابی انصاری کسانی بودند که در دوران پیامبر اسلام (ص) از مدینه به دین اسلام گرویدند و به عنوان یاران نزدیک حضرت محمد (ص) در همه عرصه ها، از جمله تبلیغ دین و دفاع از آن، مشارکت داشتند. بسیاری از این صحابه به دلیل فداکاری هایشان در جنگ ها و ارادت به پیامبر اسلام در تاریخ اسلام شناخته شده اند و نامشان در کنار نام پیامبر در متون اسلامی و دینی مطرح است.
صحابی انصاری است. (از الاصابه). افراد صحابی انصاری کسانی بودند که در دوران پیامبر اسلام (ص) از مدینه به دین اسلام گرویدند و به عنوان یاران نزدیک حضرت محمد (ص) در همه عرصه ها، از جمله تبلیغ دین و دفاع از آن، مشارکت داشتند. بسیاری از این صحابه به دلیل فداکاری هایشان در جنگ ها و ارادت به پیامبر اسلام در تاریخ اسلام شناخته شده اند و نامشان در کنار نام پیامبر در متون اسلامی و دینی مطرح است.
قبیصی. عالمی ریاضی است. شاگرد علی بن احمد العمرانی الموصلی و معاصر ابن الندیم صاحب الفهرست است و مجسطی تدریس میکرده است. رجوع به فهرست ابن الندیم و تاریخ الحکماء قفطی ترجمه اقلیدس ص 64 شود
قبیصی. عالمی ریاضی است. شاگرد علی بن احمد العمرانی الموصلی و معاصر ابن الندیم صاحب الفهرست است و مجسطی تدریس میکرده است. رجوع به فهرست ابن الندیم و تاریخ الحکماء قفطی ترجمه اقلیدس ص 64 شود
برادر عیسی مغرور. وی بزمان مسعود غزنوی پس از عصیان برادر از دست مسعودحکومت مکران یافت. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 54، 62، 63، 240، 241، 242، 243، 244، 250 و 437 شود
برادر عیسی مغرور. وی بزمان مسعود غزنوی پس از عصیان برادر از دست مسعودحکومت مکران یافت. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 54، 62، 63، 240، 241، 242، 243، 244، 250 و 437 شود