پهلوان بن شهرمزن بن محمد بن بیوراسف الیزدی دجّال کذّاب. و حافظ گوید: زعم انه سمع من شخص لایعرف، بعد السبعین و خمسماءه صحیح البخاری قال اخبرنا الداودی. فانظر الی هذه الوقاحه. صاحب تاج العروس گوید اسم و نسب او را در آخر شرح مصابیح بغوی بخط مؤلف دیدم کنیت آدم پدر آدمیان. بوالبشر. کنیت مهتر آدم علیه السلام. (مؤید الفضلاء). صفی الله کنیت ابن مقفع ساویروس اسقف
صحابی انصاری است. (از الاصابه). افراد صحابی انصاری کسانی بودند که در دوران پیامبر اسلام (ص) از مدینه به دین اسلام گرویدند و به عنوان یاران نزدیک حضرت محمد (ص) در همه عرصه ها، از جمله تبلیغ دین و دفاع از آن، مشارکت داشتند. بسیاری از این صحابه به دلیل فداکاری هایشان در جنگ ها و ارادت به پیامبر اسلام در تاریخ اسلام شناخته شده اند و نامشان در کنار نام پیامبر در متون اسلامی و دینی مطرح است.
مخفف ابوالبشر. لقب آدم صفی الله : اصل شر است این حشر کزبوالبشر زاد و فساد جز فساد و شر هرگز کی بود کار حشر. ناصرخسرو. بشرح شرع محمد که سیدالبشر است همال تو کس از ابناء بوالبشر نبود. سوزنی. بوالبشر کو علم ّالاسمابگ است صدهزاران علمش اندر هر رگست. مولوی. چون تعلق یافت نان با بوالبشر نان مرده زنده گشت و باخبر. مولوی. رجوع به ابوالبشر شود
امیر ابوالیسر، سپاهسالار امیرابوالحسن علی لشکری فرمانروای گنجه از پادشاهان شدّادی که قطران شاعر در آغاز پس از مسافرت بگنجه بتوسط وی بدربار امیر مزبور راه یافت. قطران در نامه ای که به ابوالیسر فرستاده گوید: بشهر اندرون با تونامی شدم بنزدیک خسرو گرامی شدم یکی نزد خسرو نشاندی مرا به گردون هفتم رساندی مرا. و در قابوسنامه آمده است: چنانکه امیر فضلون ابوالسوار، ابوالیسر حاجب را به اسفهسالاری به بردع میفرستاد ابوالیسر گفت تا زمستان درنیاید نروم از بهر آنکه آب و هوای بردع سخت بد است خاصه به تابستان و در این معنی سخن دراز گشت امیر فضلون گفت چرا چنین اعتقاد باید داشت که بی اجل هرگز کسی نمرده است و نمیرد ابوالیسر گفت چنان است که خداوند میفرماید که هیچکس بی اجل نمیرد و لیک تا کسی را اجل نیامده باشد به تابستان ببردع نرود. رجوع به سخن و سخنوران ج 2 ص 140 و 141 شود ریاضی. در قاموس الاعلام این نام آمده و بکلمه ریاضی بغدادی ارجاع کرده است لیکن ذیل این کلمه نیز ترجمه وی نیامده است