جدول جو
جدول جو

معنی ابوالسعادات - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالسعادات
(اَ بُسْ سَ)
عبدالله بن اسعد تمیمی یافعی مکّی ملقب به عفیف الدین و موصّف به نزیل الحرمین، از کبار مشایخ وقت و عالم به علوم ظاهریه و باطنیّه و صاحب مصنفات بسیار. صاحب روضات گوید شیخ محمد جزری در آخر کتاب بدایهالنهایه آنجا که ذکر وفیات جمله ای از علما آرد گوید وفات امام عارف ابومحمد عبدالله بن سعد یافعی مکّی صاحب المصنفات به سال 768 هجری قمری بود. او راست: کتاب تاریخ مرآت الجنان و عبرهالیقظان و کتاب روض الریاحین فی حکایات الصالحین و کتاب الدرالنظیم فی فضائل القرآن العظیم و جز آن و او را اشعار لطیفه و مقامات شریفه است
لغت نامه دهخدا
ابوالسعادات
(اَ بُدْ دُرر)
ابن اثیر مبارک بن محمد ابی الکرم بن محمد شیبانی جزری. ملقب به مجدالدین. صاحب کتاب النهایه فی غریب الحدیث. رجوع به ابن اثیر و مبارک بن محمد...، و رجوع به حبیب السیر ج 1ص 316 و 395 و 407 شود.

یوسف بن رافع بن تمیم معروف به ابن شدّاد. کنیت او را بعضی ابوالمحاسن و بعضی ابوالعز نوشته اند. رجوع به ابن شداد بهاءالدین و رجوع به نامۀ دانشوران ج 2 ص 182 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بُسْ سَ)
صحابی است. نام و نسب او معلوم نشده است. واژه ی صحابی به عنوان یک اصطلاح تخصصی در علم رجال، برای افرادی به کار می رود که با پیامبر دیدار داشته اند، به اسلام گرویده و تا پایان عمر خود، ایمانشان را حفظ کرده اند. این افراد در گسترش اسلام و ایجاد تمدن اسلامی سهم به سزایی داشته اند. صحابیان ناقلان اصلی سنت پیامبر و شاهدان زندهٔ تحولات صدر اسلام بودند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سَ)
اسعد بن یحیی بن موسی بن منصور عبدالعزیز بن وهب بن عبدالله بن رفیعبن ربیعه بن هبان سلمی، معروف به بهاء سنجاری. ابن خلکان گوید فقیه و عالم خلافی بود. لکن طبع او بشعر گرائید و بشاعری مشهور گشت و نیکو گفت و مدح ملوک کرد و از آنان جوائز یافت و بلاد بسیار بگشت و بزرگان عصر را ثنا گفت. از اشعار او در دست مردمان از قصائد و مقاطیع بسیار است و یاقوت حموی در معاصرین خود نام او برده و گوید او یکی از مجیدین مشهور است. در اول امر فقیهی شافعی بود و سال او نزدیک نود رسید و او جری و ثقه و کیّس و لطیف و مزّاح و با خفت روح بود و ابن خلکان گوید دیوان او را در کتب خانه مقبرۀ اشرفیۀ دمشق دیدم در مجلدی عظیم. مولد او به سال 533 و وفات در 622 هجری قمری بوده است. رجوع به ابن خلکان و ج 4 نامۀ دانشوران ص 139 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سَ)
اسعد بن عبدالقاهر بن اسعد اصفهانی. فقیه شیعی. او اوستاد خواجه نصیرالدین طوسی است در منقول و نیز استاد ابن هیثم بحرانی و رضی الدین بن طاوس است. از جملۀ کتب اوست: رشح الوفا. جامعالدلایل. مجمعالفضایل. توجیه السوءالات فی حل الاشکالات
لغت نامه دهخدا
ملک مظفر ابوالسعادات ملک مظفر ابوالسعادات احمد،). هشتمین از ممالیک برجی. آنگاه که پدر او ملک مؤید شیخ محمودظاهر وفات کرد او یکسال و نیمه بود و برحسب وصیت پدر او را در 824 هجری قمری بسلطنت برداشتند و وصی ملک مؤید محمود که مدیر ملک بود اتابک طاطر پس از هفت ماه احمد را از سلطنت خلع و خود بر اریکۀ ملک نشست
لغت نامه دهخدا