جدول جو
جدول جو

معنی ابنادخان - جستجوی لغت در جدول جو

ابنادخان
(اِ دُ)
غنی و باهله، دو قبیلۀ عرب
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بادخان
تصویر بادخان
جایی که در آن هوای بسیار جمع شود و باد بسیار بوزد، بادخانه، خانۀ باد
فرهنگ فارسی عمید
(اِ نُ دَهَْ ها)
نام طبیبی بزرگ و مترجم و ناقل از کتب هند. او از اطبای بیمارستان برامکه بوده است. (لکلرک). ظاهراً مراد ابن دهن است که ابن الندیم ترجمه او را در الفهرست آورده است. رجوع به ابن دهن شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
خطوطی که کشند فال و زجر را
لغت نامه دهخدا
(اَ)
حصار. (فرهنگ اسدی). حصار و قلعه و جای محکم. (برهان) :
ز سوی هند گشادی هزار نر کستان (کذا)
ز سوی سند گرفتی هزار ابناخون.
بهرامی.
بتقدیم نون بر باء نیز بنظر رسیده است. (برهان). و در نسخه ای از فرهنگ اسدی انباجون. و جز بیت فوق مثالی دیده نشده است
لغت نامه دهخدا
بادخوان. بادگیر و گذرگاه باد باشد مطلقاً خواه در بلندی و خواه در پستی. (برهان) (ناظم الاطباء). جای بادگزار (گذار و ظاهراً باصطلاح مکان اسفل را گویند و در اصل خانه باد بود که بقلب استعمال کرده اند. کسائی گوید:
عمر چگونه جهد از دست خلق
باد چگونه جهد از بادخان ؟
(از آنندراج) (انجمن آرا: بادپروا).
تادیو فتنه در دل او بیضه نهاد و هوای عصیان بر سر اوبادخان ساخت. (کلیله و دمنه). رجوع به بادخوان، بادخانه، بادگیر، بادپرانی، بادآهنج، بادپروا، بادآهنگ شود
لغت نامه دهخدا
عین بادخان چشمه ای در حدود دامغانست، و هرگاه نجاستی در آن افکنند باد و طوفانی قوی پدید آید و صحت این خبر بتواتر پیوسته و چنین گویند که در نواحی غزنین نیز مثل این چشمه ای است، (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 665)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابناخون
تصویر ابناخون
حصار قلعه و جای محکم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابناخون
تصویر ابناخون
حصار، قلعه و دژ
فرهنگ فارسی معین