- ابلاغیه
- بخشنامه ورقه ای که از طرف مقامات ذی صلاحیت صادر شود و مطلبی را ابلاغ کند
معنی ابلاغیه - جستجوی لغت در جدول جو
- ابلاغیه
- بخشنامه
- ابلاغیه
- دستور یا حکمی که از طرف مقام رسمی صادر می شود
- ابلاغیه ((اِ یِّ یا یَُ))
- ورقه ای که از طرف مقامات ذی صلاحیت صادر شود و مطلبی را ابلاغ کنند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رسانیدن (نامه یا پیام) ایصال، جمع ابلاغات، رساندن اوراق قضائی بوسیله ماء مور مخصوص به اشخاصی که در آن اوراق قید شده است. یا ابلاغ حکم. رساندن حکم دادگاه است به محکوم علیه بصورت قانونی. یا ابلاغ دادنامه. رسانیدن حکم برویت اصحاب دعوی یا قایم مقام قانونی آنان بصورت قانونی. یا ابلاغ عادی. رساندن دادنامه است باطلاع محکوم علیه بوسیله تسلیم رونوشت حکم غیابی به بستگان و خدمه یا الصاق با قامتگاه یا درج در مطبوعات. یا ابلاغ واقعی. تسلیم رونوشت حکم غیابی است بشخص محکوم علیه غایب یا قایم مقام قانونی او بطریق قانونی
انجمنیک
بازنویسی
جارنامه، بانگ نامه، پخشنامه
ادبستان (دارالتادیب)، ویراینده
ازد نامه ورقه ای که برای آگاه کردن دیگران از امری توزیع کنند
آگاهنامه آگهی ورقه ای خطی یا چاپی که در آن امری را بسمع مردم برسانند. ورقه ای جهت آگاهی مردم که از طرف دولت یا حزبی صادر شود
مجموعه قوانینی که از طرف دولت، حزب یا جمعیتی منتشر می شود و مطلبی را بدون بحث و تفسیر به اطلاع عموم می رساند مثلاً اعلامیۀ حقوق بشر
((اِ یِ یا یَ))
فرهنگ فارسی معین
مؤنث اجلاس
دوره اجلاسیه: دوره ای که در آن انجمن تشکیل می گردد و اعضای آن برای مشورت و گفت و گو گرد می آیند
دوره اجلاسیه: دوره ای که در آن انجمن تشکیل می گردد و اعضای آن برای مشورت و گفت و گو گرد می آیند
Declaration, Proclamation
Amendment
декларация , провозглашение
поправка
Erklärung, Proklamation
Änderung
декларація , проголошення
поправка
poprawka
deklaracja, proklamacja
emenda
declaração, proclamação
emendamento
dichiarazione, proclamazione
declaración, proclamación
enmienda
déclaration, proclamation