جدول جو
جدول جو

معنی ابلاغیه

ابلاغیه((اِ یِّ یا یَُ))
ورقه ای که از طرف مقامات ذی صلاحیت صادر شود و مطلبی را ابلاغ کنند
تصویری از ابلاغیه
تصویر ابلاغیه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ابلاغیه

ابلاغیه

ابلاغیه
بخشنامه ورقه ای که از طرف مقامات ذی صلاحیت صادر شود و مطلبی را ابلاغ کند
فرهنگ لغت هوشیار

بلاغیه

بلاغیه
از زنان ادیب و فاضل قرن سیزدهم هجری قمری است. او رامراسلات و نامه های نظم و نثری است که برای همسرش شیخ علی محفوظ نوشته است. (از اعلام النساء ج 1 ص 140)
لغت نامه دهخدا

ابلاغات

ابلاغات
رسانیدن (نامه یا پیام) ایصال، جمع ابلاغات، رساندن اوراق قضائی بوسیله ماء مور مخصوص به اشخاصی که در آن اوراق قید شده است. یا ابلاغ حکم. رساندن حکم دادگاه است به محکوم علیه بصورت قانونی. یا ابلاغ دادنامه. رسانیدن حکم برویت اصحاب دعوی یا قایم مقام قانونی آنان بصورت قانونی. یا ابلاغ عادی. رساندن دادنامه است باطلاع محکوم علیه بوسیله تسلیم رونوشت حکم غیابی به بستگان و خدمه یا الصاق با قامتگاه یا درج در مطبوعات. یا ابلاغ واقعی. تسلیم رونوشت حکم غیابی است بشخص محکوم علیه غایب یا قایم مقام قانونی او بطریق قانونی
فرهنگ لغت هوشیار