جدول جو
جدول جو

معنی ابزیم - جستجوی لغت در جدول جو

ابزیم
(اِ)
زبانۀ پیش بند یعنی کمرسار. (دستورالاخوان قاضی محمد دهار). زبان مانندی که در یک سر کمربند باشد و در حلقۀ سر دیگر گردد. (منتهی الارب). زبانۀ بربند. حلقۀ سینه بند. زبانۀ کمربند و کمرسار. (مهذب الاسماء). ابزام. ابزین. ج، ابازیم
لغت نامه دهخدا
ابزیم
آلتی فلزی که در یک طرف آن زبانی است که داخل طرف دیگر میشود و به کمربند چارپایان آویخته میشود
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انزیم
تصویر انزیم
آنزیم، مادۀ آلی که توسط سلول های بدن ساخته و ترشح می شود و سبب تسریع فعل و انفعال شیمیایی مواد می شود
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
عنبر.
لغت نامه دهخدا
(اِ)
ابزیم. ج، ابازین
لغت نامه دهخدا
(اِ)
ابزیم
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ ابزیم، و آن زبانه ای باشد در یک سر کمربند که در حلقه ای که در سر دیگر آن است جای گیرد
لغت نامه دهخدا
(بَ)
بند تره و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج). شاخۀ نازکی که با آن دستۀ سبزی را می بندند. (ناظم الاطباء) ، پروپشم و صوف. (آنندراج). پروپشم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سِ پَ)
جستن آهو در دویدن
لغت نامه دهخدا
(اَ زا)
ابزخ، آن خصم که مقهور کند دیگر خصم را. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اَ یَ)
شتر که بانگ نکند. (منتهی الارب). اسجم
لغت نامه دهخدا
(اَ)
کوهی است در بادیه
لغت نامه دهخدا
(اُبَیْ یِ)
یکی از دو شعب به نخلستان یمانیه. و شعب دیگر را ابام گویند و میان این دو شعب کوهی است. و در منتهی الارب نام دوم را ابیمه آورده است
لغت نامه دهخدا
تصویری از عضاد تا الابزیم
تصویر عضاد تا الابزیم
زبانه کمر بند
فرهنگ لغت هوشیار