جدول جو
جدول جو

معنی ابخال - جستجوی لغت در جدول جو

ابخال
(سَ بَ خوا / خا)
بخیل یافتن کسی را. زفت دیدن کسی را، به بخل، به بخیلی، به زفتی نسبت کردن، بخیلی کردن، بخیل شدن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابلال
تصویر ابلال
از بیماری نجات یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابدال
تصویر ابدال
مردم شریف، صالح و نیکوکار، مردان خدا، در تصوف اوتاد، بدیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابدال
تصویر ابدال
قرار دادن چیزی به جای چیز دیگر، بدل کردن، عوض کردن، در علم زبانشناسی عوض شدن حرفی با حرف دیگر به دلیل ساده شدن تلفظ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
بطل ها، شجاعان، دلیران، دلاوران، جمع واژۀ بطل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابسال
تصویر ابسال
به گرو دادن، گرو کردن، حرام کردن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ادخال
تصویر ادخال
داخل کردن، به درون بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبخال
تصویر تبخال
عارضۀ حاد ویروسی که به صورت تاول هایی در اطراف دهان ظاهر می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
باطل کردن، لغو کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبخال
تصویر تبخال
اثر تب گرم بود که بر لب پدید آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادخال
تصویر ادخال
درآوردن، بدرون بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخبال
تصویر اخبال
آیشت دهی: زمین را یک سال بکارند و سالی چند رها کنند تا نیرو گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابحال
تصویر ابحال
بسنده کردن به
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابخار
تصویر ابخار
گندان بدبو کردن دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابدال
تصویر ابدال
تغییر دادن، عوض کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
باطل کردن، رد، عزل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
((اِ))
باطل کردن، لغو کردن، بیهوده کردن، ناچیز کردن، دروغ و باطل گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادخال
تصویر ادخال
((اِ))
درآوردن، داخل کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابدال
تصویر ابدال
((اَ))
جمع بدل یا بدیل، نیکان، صالحان، که جهان به برکت وجود ایشان برپاست، نجیبان، شریفان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
((اَ))
جمع بطل، دلیران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابدال
تصویر ابدال
((اِ))
عوض و بدل کردن، قرار دادن حرفی به جای حرفی دیگر برای دفع ثقل و سنگینی، یکی از اقسام نه گانه وقف مستعمل چون تبدیل تاء به هاء در رحمت و رحمه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابدال
تصویر ابدال
جایگزینی، دگردیسی، غلندران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
بیهوده سازی، هیچ سازی، ناچیز کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
Nullification
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
annulation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
аннулирование
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
Aufhebung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
анулювання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
unieważnienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
废止
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
anulação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
annullamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
anulación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
nietigverklaring
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ابطال
تصویر ابطال
การทำให้เป็นโมฆะ
دیکشنری فارسی به تایلندی