معنی ادخال - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ادخال
ادخال
- ادخال
- درآوردن. (تاج المصادربیهقی). ایلاج. بدرون بردن. دربردن. (مؤید الفضلاء). داخل کردن. نقیض اخراج. قوله تعالی: ’رب ادخلنی مدخل صدق’، ای مدخلاً رضیّاً.
لغت نامه دهخدا
ادخار
- ادخار
- اذخار ذخیره کردن ذخیره نهادن انبار کردن اندوختن جمع کردن پس انداز کردن چیزی را، بر گزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
ادیال
- ادیال
- روسی پتو، جاجیم (در آن خواب افزار پیچند) پتو مفرش گونه ای که لحاف و فرش و مانند آنرا در آن بندند
فرهنگ لغت هوشیار
ادلال
- ادلال
- نازیدن، تاختن، راه شناسی، گستاخی، فرا شیفتگی، یارایی ناز کردن، کرشمه کردن
فرهنگ لغت هوشیار