خوشحال شدن. خشنود شدن، بشارت یافتن: صد کراهت در درون تو چو خار کی بود انده، نشان ابتشار. مولوی. ای بسا در گور خفته خاک وار به ز صد زنده بنفع و ابتشار. مولوی
خوشحال شدن. خشنود شدن، بشارت یافتن: صد کراهت در درون تو چو خار کی بود انده، نشان ابتشار. مولوی. ای بسا در گور خفته خاک وار به ز صد زنده بنفع و ابتشار. مولوی
کوشیدن، بشتافتن. شتابیدن، انداختن کسی را، فروخفتن شتر، بسیار باریدن، عیب کردن ناموس و دشنام دادن، بزیر سینه گرفتن، ابتراک در قتال، بزانو نشستن در کارزار
کوشیدن، بشتافتن. شتابیدن، انداختن کسی را، فروخفتن شتر، بسیار باریدن، عیب کردن ناموس و دشنام دادن، بزیر سینه گرفتن، ابتراک در قتال، بزانو نشستن در کارزار