- ابتشار
- خوشحال شدن، خوشنود شدن
معنی ابتشار - جستجوی لغت در جدول جو
- ابتشار
- بشارت یافتن، خوشحال شدن
- ابتشار ((اِ تِ))
- بشارت یافتن، خشنود شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حیلت کردن
تازه یابی، نوبرخوردن، دخترکی برداشتن، پسرزاییدن: بار نخست در بامداد رفتن پگاه بر خاستن، نو آوردن امربکر و بی سابقه پدید کردن، نو آوردگی اختراع: قوه ابتکار
دروغ گفتن، بریده شدن سخن گفتن بی اندیشه، بردن آبرو، دورشدن
بر آوردن نیاز، سر آغازدیدن، دگر رنگی، خواب رفتن پای
دست درازی ربودن
نوآوری، نوآوردگی
پراکنش، پراکنیدن، گسترش، افشاندن، چاپ
پراکندگی، گسترده شدن، خبر را فاش کردن
آوردن روشی نو، انجام دادن کار بی سابقه، نوآوری
پراکنده شدن، گسترده شدن چیزی، فاش شدن خبر، چاپ و توزیع کتاب، نشریه، مجله و امثال آن ها
Dissemination, Emanation, Propagation, Publication
распространение , эманация , публикация
Verbreitung, Ausstrahlung, Veröffentlichung
поширення , еманація , публікація
rozpowszechnianie, emanacja, propagacja, publikacja
传播 , 发散 , 出版物
disseminação, emanação, propagação, publicação
diffusione, emanazione, propagazione, pubblicazione
difusión, emanación, propagación, publicación
diffusion, émanation, propagation, publication
verspreiding, emanatie, publicatie
การเผยแพร่ , การแพร่กระจาย , การตีพิมพ์
penyebaran, emanasi, publikasi
منتقمٌ , متراجمٌ , بشكلٍ انتقاميٍّ
प्रसार , प्रकाशन
הפצה , קרינה , פרסום
普及 , 発散 , 伝播 , 出版物
전파 , 방출 , 출판
yayılma, yayın
usambazaji, kuenea, uenezaji, uchapishaji