طریق، روش، برای مثال چنین است آیین گردنده دهر / گهی نوش بار آورد، گاه زهر (فردوسی - ۸/۵۱) رسم و عادت، سنت، برای مثال نباید به رسم بد آیین نهاد / که گویند لعنت بر آن کاین نهاد (سعدی۱ - ۷۱) نظم و قاعده، کیش، مذهب، زیب، زینت، آرایش آیین جمشید: در موسیقی یکی از سی لحن باربد آیین دادرسی: در علم حقوق مجموعۀ قوانین و مقرراتی که برای رسیدگی به دعاوی حقوقی و کیفری باید از طرف دادگاه ها و اصحاب دعوی رعایت شود، اصول محاکمات
طریق، روش، برای مِثال چنین است آیین گردنده دهر / گهی نوش بار آورد، گاه زهر (فردوسی - ۸/۵۱) رسم و عادت، سنت، برای مِثال نباید به رسم بد آیین نهاد / که گویند لعنت بر آن کاین نهاد (سعدی۱ - ۷۱) نظم و قاعده، کیش، مذهب، زیب، زینت، آرایش آیین جمشید: در موسیقی یکی از سی لحن باربد آیین دادرسی: در علم حقوق مجموعۀ قوانین و مقرراتی که برای رسیدگی به دعاوی حقوقی و کیفری باید از طرف دادگاه ها و اصحاب دعوی رعایت شود، اصول محاکمات
شراره، ریزۀ آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و به هوا بجهد، آتش پاره، لخچه، ابیز، بلک، ایژک، ضرمه، سینجر، جمر، جذوه، جرقّه، خدره، لخشه، جمره، آلاوه، اخگر، ژابیژ
شَرارِه، ریزۀ آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و به هوا بجهد، آتَش پارِه، لَخچِه، اَبیز، بِلک، ایژَک، ضَرَمِه، سَیَنجُر، جَمر، جَذوِه، جَرَقّه، خُدرِه، لَخشِه، جَمَرِه، آلاوِه، اَخگَر، ژابیژ
آیینه، سجنجل، مرآت، قطعۀ شیشه که در پشت آن قلع و جیوه مالیده باشند، نور را منعکس می کند و انسان چهرۀ خود را در آن می بیند، به اندازه ها و شکل های مختلف ساخته می شود کنایه از هر چیز روشن و پاک
آیینِه، سَجَنجَل، مِرآت، قطعۀ شیشه که در پشت آن قلع و جیوه مالیده باشند، نور را منعکس می کند و انسان چهرۀ خود را در آن می بیند، به اندازه ها و شکل های مختلف ساخته می شود کنایه از هر چیز روشن و پاک
تکه شیشه ای که با جیوه پشت آن را پوشش می دهند تا بتوان صورت هر چیزی را به واسطه نور در آن منعکس کرد، مجازاً هر چیز صاف و براق، دل عارف آیینه عیب شکستن: ترک عیب جویی کردن
تکه شیشه ای که با جیوه پشت آن را پوشش می دهند تا بتوان صورت هر چیزی را به واسطه نور در آن منعکس کرد، مجازاً هر چیز صاف و براق، دل عارف آیینه عیب شکستن: ترک عیب جویی کردن