جدول جو
جدول جو

معنی آژان - جستجوی لغت در جدول جو

آژان
پاسبان، مامور نیروی انتظامی و شهربانی سابق که وظیفه اش حفظ نظم و آرامش شهر است، نگهبان، محافظ، محافظت کننده
تصویری از آژان
تصویر آژان
فرهنگ فارسی عمید
آژان
فرانسوی نماینده کارگزار، پاسبان نماینده کارگزار، پاسبان
تصویری از آژان
تصویر آژان
فرهنگ لغت هوشیار
آژان
نماینده، کارگزار، پاسبان
تصویری از آژان
تصویر آژان
فرهنگ فارسی معین
آژان
پاسبان، کارگزار، نماینده
تصویری از آژان
تصویر آژان
فرهنگ واژه فارسی سره
آژان
پاسبان، پلیس، نماینده، عامل، کارگزار
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آبان
تصویر آبان
(پسرانه)
نام ایزد نگهبان آب در کیش زردشت، نام ماه هشتم از سال شمسی، نام روز دهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آران
تصویر آران
(پسرانه)
دشت نسبتا گرم و صاف، دارای طبیعت گرم، اسم شهری قدیمی که قباد ان را بنا کرد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آتان
تصویر آتان
(پسرانه)
پرتاب کننده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آدان
تصویر آدان
(پسرانه)
مفید سودمند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرژان
تصویر آرژان
(دخترانه و پسرانه)
نقره
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذان
تصویر آذان
اذن ها، گوش ها، جمع واژۀ اذن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آژگن
تصویر آژگن
در مشبکی که از پشت آن درون خانه دیده شود، در مشبک که از چوب یا نی درست کنند و مانع دیدن داخل خانه نباشد، غلبکن، غلبکین، غلبه کن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آژدن
تصویر آژدن
آجیدن، فروکردن سوزن یا درفش یا نشتر در چیزی، بخیه زدن، سوزن زدن، سوراخ کردن، دندانه دار ساختن سطح چیزی، مثل دندانه ها و ناهمواری های سوهان یا سطح سنگ آسیا، آجدن، آزدن، آزندن، آزیدن، آژیدن، برای مثال میندیش از آن کآن نشاید بدن / که نتوانی آهن به آب آژدن (فردوسی۲ - ۲۳۱۴) کنایه از آزردن، برای مثال زبان را نگهدار باید بدن / نباید زبان را به زهر آژدن (فردوسی - ۶/۳۴۹ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غژان
تصویر غژان
خزان، خزنده، در حال خزیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آبان
تصویر آبان
ماه هشتم از سال خورشیدی ایرانی، ماه دوم پاییز، آبان ماه، فرشتۀ موکل بر آب، روز دهم از هر ماه خورشیدی، برای مثال آبان روز است روز آبان / خرم گردان به آب رز جان (مسعودسعد - ۵۴۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آسان
تصویر آسان
امری که انجام آن به راحتی ممکن باشد، بدون تلاش زیاد، به راحتی، سهل، آسوده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آژانس
تصویر آژانس
بنگاهی که به نمایندگی از سوی بنگاه ها و مؤسسات دیگر، خدماتی را انجام می دهد مثلاً آژانس بیمه، آژانس خبری، مؤسسه ای که پس از تلفن مشتری، اتومبیل با راننده در اختیار او قرار می دهد، تاکسی تلفنی
فرهنگ فارسی عمید
نماینده،
- آژانس اخبار، خبرگزاری،
- آژانس معاملات، کارگزاری، (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
ایزد نگهبان آب، ماه هشتم از سال شمسی که طبق تقویم کنونی مطابق با ماه دوم پاییز است، روز دهم هر ماه شمسی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع آن، ضمیر اشاره برای اشخاص دور، ایشان، مقابل اینان: شراب لعل کش و روی مه جبینان بین، خلاف مذهب آنان جمال اینان بین، (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آیان
تصویر آیان
در حال آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آژانس
تصویر آژانس
اژانس معاملات وماشین، نمایندگی، خبر گذاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آذان
تصویر آذان
جمع اذن، گوش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آران
تصویر آران
آرنج، مرفق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسان
تصویر آسان
خوار، سهل، میسر، صعب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آژگن
تصویر آژگن
در مشبک وسوراخ سوراخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آژدن
تصویر آژدن
آجیدن، آجیده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آجان
تصویر آجان
آژان، مأمور شهربانی، پاسبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبان
تصویر آبان
ایزد نگهبان آب، هشتمین ماه از سال خورشیدی، روز دهم هر ماه شمسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آسان
تصویر آسان
((ص. ق.))
امری که سخت و دشوار نباشد، سهل، مقابل دشوار، سخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آژگن
تصویر آژگن
((گِ))
در مشبک، در سوراخ سوراخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آژانس
تصویر آژانس
نمایندگی، کارگزار، بنگاه (واژه فرهنگستان)
آژانس خبری: مؤسسه ای که خبر را جمع و منتشر می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آذان
تصویر آذان
گوشها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آژانس
تصویر آژانس
بنگاه، کارگزاری، نمایندگی
فرهنگ واژه فارسی سره
شعبه، نمایندگی، عامل، کارگزاری، خبرگزاری
فرهنگ واژه مترادف متضاد