جدول جو
جدول جو

معنی آپاندیس - جستجوی لغت در جدول جو

آپاندیس
زائدۀ کوچک و کرمی شکلی در بدن انسان در طرف راست و در انتهای رودۀ کور، در پزشکی آپاندیسیت
فرهنگ فارسی عمید
آپاندیس
فرانسوی فزونروده آویزه زایده کیسه مانند کوچکی است در قسمت تحتانی اعور آویزه ضمیمه اعور زایده روده کور، قسمتی از اندامهای حشرات (از قبیل پنجه و آرواره ها)
فرهنگ لغت هوشیار
آپاندیس
آویزه، فزون روده
تصویری از آپاندیس
تصویر آپاندیس
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرندیس
تصویر پرندیس
(دخترانه)
نرم و لطیف چون پرند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آوادیس
تصویر آوادیس
(دخترانه و پسرانه)
مژده، نوید، مرکب از آوا (آواز) + دیس (مانند)، نام ارمنی کنایه از کسی که دلنشین است یا صدای دلنشینی دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آبان دیس
تصویر آبان دیس
(دخترانه)
مانند آبان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاردیس
تصویر پاردیس
(دخترانه)
پردیس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آبادیس
تصویر آبادیس
(پسرانه)
نام یکی از پزشکان دوره هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
التهاب آپاندیس یا زائدۀ روده کور که بسیار دردناک است و با عمل جراحی و برداشتن آن معالجه می شود
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
دهی است از بخش هریس شهرستان اهر با 451 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و سردرختی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) ، هراسان. هراسناک. بیمناک. مضطرب. نگران:
دل موبدان گشت اندیشه ناک
ز اندیشه دلهایشان گشت چاک.
فردوسی.
اگرچه ویس بی آهو و پاک است
مرا زین روی دل اندیشه ناک است.
(ویس و رامین).
بکار خادمش اندیشه ای همی باید
به از گذشته که اندیشه ناک و حیران است.
انوری.
از پی سودای شب اندیشه ناک
ساخته معجون مفرح ز خاک.
نظامی.
در آن رهگذرهای اندیشه ناک
پراکنده شد بر سرم مغز پاک.
نظامی (از آنندراج).
من خود اندیشه ناک پیوسته
زین زبان شکسته و بسته.
نظامی.
گنهکار اندیشه ناک از خدای
به از پارسای عبادت نمای.
(بوستان).
امین باید از داور اندیشه ناک
نه از رفع دیوان و زجر هلاک.
(بوستان).
و رجوع به اندیشناک شود
لغت نامه دهخدا
نام قدیم منتهای جنوبی هندوستان و در قرون وسطی بدانجا دولت بزرگی بود، در قرن ششم و هفتم و هشتم هجری این مملکت را به دفعات آل سبکتکین و سایر دول اسلامیه ضبط و تسخیر کردند
لغت نامه دهخدا
(یُ)
در اساطیر یونانی پادشاه آتن، پسر سک رپس و لیک پسر اوست که سرزمین لیکیه بدو منسوب است. رجوع به ایران باستان ج 1 صفحۀ 741 شود
لغت نامه دهخدا
(یُ)
در اساطیر یونانی پادشاه داستانی آتن، پدر ارکته و پرکنه و فیل مل
لغت نامه دهخدا
شاید از ’پا’ بمعنی پای، رجل و ’لیک’ ادات نسبت باشد، شم، چارق، پای افزار از چرم گاو و رشته ها در او بسته، (لغت نامۀ اسدی)، پای افزار از چرم گاو و رشته ها در او بسته بموضع و در آذربایجان آنرا شم خوانند، (فرهنگ اسدی نسخۀ نخجوانی)، پای افزار بود، به آذربایجان چارق خوانند، (فرهنگ اسدی چ تهران)، کفش و پای افزار چرمین، (برهان) :
از خر و پالیک آنجای رسیدم که همی
موزۀ چینی میخواهم و اسپ تازی،
علی قرط اندکانی (از لغت نامۀ اسدی)،
، پاپیچ، پاتابه، لفافه، (برهان)، پای تابه را گویند و بتازی لفافه خوانندش، (اوبهی)، پاتابه باشد و در فرهنگ هندوشاه با بای تازی بمعنی پاافزار است، (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
نام ایالتی است از ایالات دکن بهندوستان، (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
پاندیت دانشمندی از برهمنان عالم که مؤسس طریقتی باشد
لغت نامه دهخدا
(دِ زَنْ)
همانا. گویا. ظاهراً. (از آنندراج از جهانگیری). و رجوع به دزندیس شود
لغت نامه دهخدا
آماس که در ضمیمه یعنی زائدۀ دودی پدید آید
لغت نامه دهخدا
تصویری از آپاردی
تصویر آپاردی
بی چشم ورو
فرهنگ لغت هوشیار
همانا گویا: اگر چه در وفا بی شبهی و دیس نمیدانی تو قدر من دزندیس. (رودکی. نفیسی ج 3 ص 1110)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندیس
تصویر اندیس
فرانسوی نشانه
فرهنگ لغت هوشیار
فزو نرودگی آماس آویزه از بیماریها ورم ضمیمه روده کور که بسیار درد ناک و گاه کشنده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پانویس
تصویر پانویس
((نِ))
زیرنویس، پانوشت، پان وشته، آن چه جدا از متن اصلی باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آپاندیسیت
تصویر آپاندیسیت
آپاندیس، ورم ضمیمه روده کور که بسیار دردناک و گاه کشنده است، آویزه آماس (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آپاندیسیت
تصویر آپاندیسیت
فزون رودگی
فرهنگ واژه فارسی سره