معنی آپاندیس - فرهنگ فارسی عمید
معنی آپاندیس
آپاندیس
زائدۀ کوچک و کرمی شکلی در بدن انسان در طرف راست و در انتهای رودۀ کور، در پزشکی آپاندیسیت
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با آپاندیس
آپاندیس
آپاندیس
فرانسوی فزونروده آویزه زایده کیسه مانند کوچکی است در قسمت تحتانی اعور آویزه ضمیمه اعور زایده روده کور، قسمتی از اندامهای حشرات (از قبیل پنجه و آرواره ها)
فرهنگ لغت هوشیار
آپاندیسیت
آپاندیسیت
فزو نرودگی آماس آویزه از بیماریها ورم ضمیمه روده کور که بسیار درد ناک و گاه کشنده است
فرهنگ لغت هوشیار
دزاندیس
دزاندیس
همانا گویا: اگر چه در وفا بی شبهی و دیس نمیدانی تو قدر من دزندیس. (رودکی. نفیسی ج 3 ص 1110)
فرهنگ لغت هوشیار
آپاندیسیت
آپاندیسیت
آپاندیس، ورم ضمیمه روده کور که بسیار دردناک و گاه کشنده است، آویزه آماس (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
آپاندیسیت
آپاندیسیت
التهاب آپاندیس یا زائدۀ روده کور که بسیار دردناک است و با عمل جراحی و برداشتن آن معالجه می شود
فرهنگ فارسی عمید
آپاندیسیت
آپاندیسیت
آماس که در ضمیمه یعنی زائدۀ دودی پدید آید
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.