جدول جو
جدول جو

معنی آهوچشم - جستجوی لغت در جدول جو

آهوچشم
کسی که چشمان زیبا مانند چشم آهو دارد
تصویری از آهوچشم
تصویر آهوچشم
فرهنگ فارسی عمید
آهوچشم
(چَ /چِ)
آنکه چشمی چون آهو دارد:
بزن ای ترک آهوچشم، آهو از سر تیری
که باغ و راغ و کوه و دشت پرماهست و پرشعری.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
آهوچشم
((چَ))
آن که چشمی مانند آهو دارد
تصویری از آهوچشم
تصویر آهوچشم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زهرچشم
تصویر زهرچشم
نگاه از روی خشم و غضب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاوچشم
تصویر گاوچشم
ویژگی کسی که چشمان درشت دارد، فراخ چشم،
در علم زیست شناسی نوعی بابونه که گلبرگ های باریک دارد و شبیه چشم است،
چشم گاو، چشم گاو میش، چشم بز، چشم آهو، چشم گربه
فرهنگ فارسی عمید
(زَ چَ / چِ)
غضبی که از نگاه تند محسوس شود. (آنندراج). نگاهی که از روی خشم و غضب کنند. (فرهنگ فارسی معین).
- زهرچشم از کسی یا کسانی گرفتن، با عملی آنها را ترسانیدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- زهرچشم نشان دادن به کسی، مرعوب کردن او را. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(نِ چَ / چِ)
که چشمی زیبا دارد. (یادداشت مؤلف). خوش چشم وابرو
لغت نامه دهخدا
(هَُ وَ شِ)
یکی از دهستانهای نهر هاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز. دارای 1200 تن سکنه، آب آن از چاه و محصول آن غلات دیمی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جوال بافی است. ساکنین از طایفۀ هویشم هستند. این طایفه در ساحل رود خانه کارون زراعت میکنند و در موقع بهار برای تعلیف به حدود باختری راه آهن میروند و چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آهو چشم
تصویر آهو چشم
آنکه چشمی مانند آهو دارد کسی که دیدگانش مانند دیدگان آهو باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب چشم
تصویر آب چشم
اشک سرشک
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی گیاه از تیره نعناعیان با گلهای سفید یا گلی برگهای کوچک متقابل بیضوی و نوک تیز بدرازی یک سانتیمتر صعتر سعتر پودینه صحرایی یا آویشن شیرازی یا آویشن کوهی مزرنگوش وحشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب چشم
تصویر آب چشم
((بِ چَ))
اشک، سرشک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زهرچشم
تصویر زهرچشم
((زَ چَ یا چِ))
نگاهی که از روی خشم و غضب کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گاوچشم
تصویر گاوچشم
((چَ یا چِ))
نوعی گل که گلبرگ هایش شبیه به چشم است، فراخ چشم
فرهنگ فارسی معین
چشمه ای در روستای یخکش بهشهر، چشمه ای در منطقه خطیرکوه
فرهنگ گویش مازندرانی