جدول جو
جدول جو

معنی زهرچشم

زهرچشم((زَ چَ یا چِ))
نگاهی که از روی خشم و غضب کنند
تصویری از زهرچشم
تصویر زهرچشم
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با زهرچشم

زهرچشم

زهرچشم
غضبی که از نگاه تند محسوس شود. (آنندراج). نگاهی که از روی خشم و غضب کنند. (فرهنگ فارسی معین).
- زهرچشم از کسی یا کسانی گرفتن، با عملی آنها را ترسانیدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- زهرچشم نشان دادن به کسی، مرعوب کردن او را. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

زهر چشم

زهر چشم
در ادبیات محاوره ای زهر چشم گرفتن کنایه از بسیار ترساندن
زهر چشم
فرهنگ فارسی معین

شورچشم

شورچشم
کسی که از نظر او به چیزها ضرر رساند و مردم را بیمار نماید، بد چشم
فرهنگ لغت هوشیار

گورچشم

گورچشم
آنکه چشمانی مانند چشم گورخر دارد، برای مِثال گور چشمان شراب می خوردند / ران گوران کباب می کردند (نظامی۴ - ۶۱۳)
گورچشم
فرهنگ فارسی عمید

هزارچشم

هزارچشم
گیاهی ازتیره نعناعیان که پایااست وریشه ای دارای الیاف طویلی میباشد و ساقه اش خزنده است برگهایش متقابل وگردوگلهایش صورتی یابنفشند این گیاه دراماکن مرطوب میروید، لبلاب الارض خاماقس، گیاهی ازرده دولپه ایهای جداگلبرگ وازتیره هیپریکاسه که دارای برخی گونه های درختچه ای شکل نیز میباشند. برگهایش کوچک وغالبا بدون دم گل میباشند پهنک برگها بنظرمی آید که دارای سوراخهای ریزی است درحالیکه درحقیقت درمحل این سوراخها نسج غده ای ریزشفاف وقابل عبور نور وجوددارد (علت وجه تسمیه) گلهایش سفیدیازردندودرانتهای ساقه قراردارند درحدود 180 گونه ازاین گیاه شناخته شده که غالبا درنواحی معتدل میرویند ازسرشاخه های گل داراین گیاه ماده روغنی شکلی استخراج میکنندکه دردگوش رانافع است، داذی داذی رومی حشیشه القلب هیپریقون هپریقون ایفاریقون بقله یوحنا خشیشه الجزایز عشبه القلب جوجادو اوفاریقون هوفاریقون هیوفایوقن میسه بنیوله نوشه علف جای نارقیصر ناکیسر. هزارچشمه سرطان، کفگیرک: (خواجه بزرگ قصه برپشت گردانید وبنوشت که: الخراج خراج ادائه دوائه. گفت: خراج ریش هزارچشمه است. گزاردن اوداروی اوست)
فرهنگ لغت هوشیار