جدول جو
جدول جو

معنی آنورگور - جستجوی لغت در جدول جو

آنورگور
بازه
تصویری از آنورگور
تصویر آنورگور
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آگورگر
تصویر آگورگر
آجرپز، آنکه در کوره پز خانه آجر تولید می کند
فرهنگ فارسی عمید
(گو گَ)
آجرپز. آجوری. (ربنجنی). آگوری
لغت نامه دهخدا
(تَ گَ)
آنکه تنور سازد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تنار. تنوری:
مه تنورگر از هجر خود چنانم سوخت
که آتش غم او مغز استخوانم سوخت.
سیفی (از آنندراج).
رجوع به تنور شود
لغت نامه دهخدا
به معنی گوراگور است که زودزود و جلدجلد باشد، (برهان) (آنندراج)، گوراگور و زودزود و به زودی، (ناظم الاطباء)، رجوع به گوراگور شود، نوعی از پرنده هم هست که آن را خرجل می گویند، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو آ وَ)
ظرفی باشد از برنج که آن را مانند دبۀ روغن سازند. (آنندراج) (برهان قاطع). ظرفی مانند دبه که ازبرنج سازند. (از رشیدی). و رجوع به جهانگیری شود
لغت نامه دهخدا
(نَ شِ)
ده کوچکی است از بخش حومه شهرستان نائین. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آنور گور
تصویر آنور گور
فرانسوی بازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آگورگر
تصویر آگورگر
آجر پز، آجوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نورآور
تصویر نورآور
ظرفی باشد برنجین که آنرا مانند دبه روغن سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نورخور
تصویر نورخور
خورشیت خورشید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آگورگر
تصویر آگورگر
((گَ))
آجرپز
فرهنگ فارسی معین